یه وام سنگین داشتیم ک هنوز تسویه هم نکردیم...
مادرشوهرم تک دست و چندتا النگو داد و خلاصه از اینور و اونور جور شد یه خورده دادیم..
ما طبقه بالا پدرشوهرم هستیم...زمین داریم...قراره درستش کنیم..
حالا شوهرم گفت باید وقتی پول گیرمون اومد طلاهای مادرم پس بدیم...
من فک کردم پدرشوهرم سر سال براش میخره...
دپرس شدم.کاش پدرشوهرم براش بخره ک ما خونه خودمون درست کنیم...
خودمم طلاهامو دادم زمین گرفتیم