2733
عنوان

چندش ترین اتفاقی که تا حالا توی زندگی تون افتاده چیه؟ اول خودم میگم

| مشاهده متن کامل بحث + 125493 بازدید | 173 پست
دیگه مامانا خودتون میدوتید دیگه بچه کوچیک که داشته باشین ونزاره قدم از قدم بردارین دسشویی رفتن محاله.. یبار دیگه انقدر بمن فشار اومد پسرمم وحشتناک جیغ میزد نمیزاشت برم. اشکم داشت درمیومد سرویس مام تو راه پله ست. هیچی دیگه یه چندین قطره جیش از دستم در رفت. داشتم دیوونه میشدم.
یه سری هم خودم از پل عابر پیاده داشتم نیومدم پایین،نرده ها رو گرفته بودم اخه از ارتفاع میترسم،یه آدم چندشی دماغ شو زده بود به نرده تمام انگشتان خیس و چسبناک شده بوده اه
یه پسر دارم شاه نداره..صورتی داره ماه نداره...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

این چند سال هر وقت اومده جاش وحتی فرش رو کثیف کرده دیگه طاقتم طاق شده به شوهرم گفتم اگه اومد بهش بگو زندگی مارو نجس نکن وگرنه خودم میگم
افراد سطحی نگر شانس را باور دارند اما افراده قوی وبا اراده رابطه علت ومعلول را باور دارند
وای من داداشم کوچیک بود مامانم گذاشتش پیش زن عموم یه یک ساعتی همون بک سلعت پی پی کرده بود تو شلوارش حالا هی دستشو میکرده تو شلوارش میمالیده به در و دیوار زن عموم وقتی متوجه میشه که همه خونش پی پی ای بوده
دوست داداشم مامان بزرگشو میبره بیمارستان مامان بزرگش توی لگن استفراغ میکنه دندون مصنوعیاش هم میفته توی استفراغا بعدش به نوه ش میگه دندونامودربیارپسره هم مجبورمیشه دستشومیکنه توی استفراغادندونارودرمیاره... داداشم میگفت دوستم تایکماه بااون دستش چیزی نمیخورده....
بچه ها دوستم دخترابیش تو نون کاندوم پیدا کرده بودن فک کنین نونو خورده بودن ب اخرش ک رسیدن کاندوم چسیده بوده اووقققق🙁
خدا جونم میشه به من فرزند سالم و صالح بدی فقط ی بار تجربه کردم ولی نموند برام خدایا شکرت میدونم که بخشنده ای و رحیم 
تازه از خواب بلند شده بودم وخواب الوده بودم یهو احساس کردم پام روی یه چیز نرم رفت پام رو برداشتم دیدم سوسکه که برعس افتاده بود .تا چند وقت روی اون پام راه نمی رفتم!
   💝اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💝
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2762
2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز