سلام با یکی از دوست شدم خیلی اوکیه و وضعشون خوبه
یه سال از دوستیمون میگذره همسرامون با هم آشنا شدن تقریبا
بنا ب دلایلی فعلا شرایط خوبی نداریم تو زیر زمین ته شهر زندگی میکنیم تا چهار ماه دیگه که خونمون رو تحویل بگیریم
دوستم دوبار زنگ زده که میخوام بیایم خونتون بعد شام البته ی بارش گفتم مریضیم و پسر کوچولوت مریض میشه ببخشید دیشبم گفتم خونه مادرشوهرمم ببخشید بعد امروز گفتم ما اکثرا مهمونی و بیرونیم کم پیش میاد خونه باشیم گفتم شام بریم بیرون مهمون ما گفت با بچه کوچیک سختهتو خونه راحت ترم 💔😩میدونم درستش این بود که بگم فرداشب شام تشریف بیارید ولی خجالت میکشم از وضع روز زندگیم
چجوری محترمانه بگم ن اگه باز گفت جوری که بهش بر نخوره خیلی برام مهمه که قطع ارتباط نکنم