الان بهش فکر میکنم میبینم واقعا حرکتم زشت بود
حاج خانم مسن بود و خیلی چاق روی زمین نشست منم روبروش نشستم مامانم گفت دخترم بالشت بده حاج خانم
منم یه بالشت ک دم دستم بود رو برداشتم از همون فاصله براش پرت کردم گفتم بیا خاله
اونم با لبخند ژکوند نگام میکرد فقط
...
زشت شد؟