چندروزپیش خونه ی دوستمون مهمون بودیم یه خونوداه هم بودن بایه بچه ی شیطون و یه مادر بی خیال اخریرم بچه قهوه رو ریخت رو فرش صاحب خونه که رنگش روشن بود ازقیافه ی دوستم معلوم بود دلش میخواست خفه کنه بچه رو جالب اینجاست باابای بچه عذرخواهی کرد و الکی یکم دعواکرد بچه رو مادره سریع پرید گفت بچه رو جلو جمع دعوانکن بچه س دیگه پیش میاد خدایی اگه بچه هاتونو نمی تونید کنترل کنید جایی نبرید مردم بابدبختی خونه زندگی درست میکنن