بچه ها تورو هدا بيايد بخونيد مريضي اعصاب گرفتم
ديروز پدرشوهرمينا از مسافرت اومدن منم غذا پختم براشون تو يه ساختمونيم بعد پدرشوهرم گوسفند بريزه بود به من گف بيا گوشتاشو بشور منم شستم گذاشتم اونجا بعد رفتيم نشستيم منم پريود بودم كمر درد داشتم به زنش برگشت گف تو بيا ماساژم بده گوشتارو شايد دادم عروس چرخ كنه( مستقيم بهم نگف) بعدش منم وسايلامو برداشتم رفتم خونه خودم بالا بعد ٥ ديقه ديدم صداي دعوا مياد پدرشوهرم داره زنشو كتك ميرنه بعد زنش بدو بدو اومد بالا گف تو گوه ميخوري مياي خونه من غذا ميذاري به شوهرمم گف گوه ميخوري..معلوم نيس از من به پدرشوهرم چي گفته اونم حرصي شده كتكش زده اينو چقد ادم بايد نمك نشناس باشه جواب خوبياي طرفو اينجوري بده😢