2777
2789
سلام مامی مهدیس عزیزم تاپیکتو بالا نگه دار تا باهم بچه هامون بهترو حرف گوش کن تر شن!!!!!! پسرهای من باهم 3سال فاصله سنی دارن و وقتی دومی بهدنیا اومد سینا کلا لجباز شده بود پرخاشگر عصبی که باور کن تا امسال هم تاثیرش بود یعنی اگه پارسا یا کس دیگه های نزدیکش بشه حتما طلافی میکنه تابستون کلاس فرستادمش خیلی خوب بود اروم شده بود کمی حرف گوش کن شده تا امسال که پیش میره اولا باهام دیگه با دعوا حرف نمیزنه غذاش بهتر شده کمتر لج میکنه خلاصه که کمی خیلی کم پسر خوبی شده
وخدایی که نگه داشت دلم را از غم .......;وانگهی گفت کمی صبر و مدارا تا دم........🌼🌼

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



پسر منم متولد۹۰میره پیش دبستانی داخل دبستان نه مهد
روی پرده کعبه این آیه حک شده است: نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ به بندگان من خبر ده که منم آمرزنده مهربان و من... هنوز و تا همیشه به همین یک آیه دلخوشم … ♥
پسر من هم پیش دبستانی میرهالبته تو مدرسه چند روز اول دوست نداشت بره اما الان راحته کلاس و درس و بازی و کاردستی وایناشو دویت داره مدرسه شون هوشمنده و کلاس رباتبک و کامپیوتر و زبان هم توی فوق برنامه دارن که خیلی براش لذت بخشه
زمینه رفتار با کودکان پیش دبستانی و اول ابتدایی جدا شدن از آغوش گرم مادر و پدر و آغاز زندگی مستقل و ورود به جامعه ای بزرگتر از خانه ، برای اکثر بچه ها سخت و دشوار است و همراه با دلهره و ترس و اضطراب است ، اما چاره ای نیست. راهی است که باید همه آن را طی کنند. البته برای پدر و مادر هم سخت است. باید فرزندشان را در مدرسه بگذارند و تنها به خانه بازگردند. شش تا هفت سال لحظه به لحظه با هم بودن و وابستگی ، اکنون دور شدن از یکدیگر، آن هم به مدت سه تا چهار ساعت در روز…. کودک,روانشناسی کودک,اخلاق کودک زمینه,رفتار,کودکان,پیش,دبستانی,اول,ابتدایی,آکاایران,بزرگتر,هفت,مدرسه,مدرسه,کودکان پیش دبستانی و اول,جدا,ترس,اکثر بچه ها سخت و دشوار,آغوش,آغوش گرم مادر و پدر,آغوش گرم مادر و پدر,مستقل,مستقل,بزرگتر,اکثر اما آیا می توانیم به خاطر این احساسات فرزندمان را به مدرسه نبریم ؟ امکان ندارد. باید با این وابستگی ها مبارزه کرد اما چگونه ؟ اگر می خواهید پاسخ سؤالتان را بیابید این مقاله را با دقت مطالعه کنید. اصولاً بچه هایی وابستگی شدید به پدر و مادر و خانه شان دارند که در دوران قبل از مدرسه از پدر و مادر لحظه ای جدا نشده باشند . یعنی پا به مهد کودک و کودکستان نگذاشته باشند. معمولاً این بچه ها به هنگام مدرسه رفتن مشکل دارند، اما بچه هایی که از قبل ، به دلیل شاغل بودن مادر و یا دلایل دیگر نیمی از اوقات خود را در مهد کودک ها گذرانده باشند به راحتی روز اول مدرسه را می پذیرند و از والدینشان جدا می شوند. پس می توان نتیجه گرفت که مهد کودک می تواند مفید باشد. در حالی که بسیاری از والدین از گذاشتن فرزندشان در مهد کودک ها واهمه دارند و می ترسند . بچه ها با رفتن به مهد کودک سریع تر طعم استقلال را می چشند و اصولاً این بچه ها اعتماد به نفس بیشتری دارند. بهترین سن برای ورود به مهد کودک سه تا چهار سالگی است. اگرچه یک مادر شاغل مجبور است فرزندش را زودتر به مهد کودک بفرستد. حال اگر شما کودکی دارید که هرگز به مهد کودک نرفته و رفتن به مدرسه اش نیز نزدیک است به شما پیشنهاد می کنیم برای این که او و شما به راحتی مدرسه را بپذیرد و خاطره ای خوش برای خود و شما به وجود آورد این چند نکته را به خاطر بسپارید : 1 - به هنگام ثبت نام ، فرزندتان را با خود به همراه ببرید، تا او با محیط مدرسه آشنا شود. حتی در صورت امکان کلاس او را نشان دهید. اجازه دهید دقیقه ای بر روی صندلی و نیمکت بنشیند. خوشبختانه در ایران یک روز قبل از آغاز مدارس "روز شکوفه ها" نام دارد. یعنی بچه های پیش دبستانی و کلاس اولی ها به مدرسه می روند و با مدیر و معلم و مدرسه آشنا می شوند و صف بندی در حیاط را یاد می گیرند و همکلاسی های خود را می شناسند. 2 - از مدرسه خودتان و خاطرات خوبتان برای او تعریف کنید. حتی اگر خاطره ای خوب هم از مدرسه ندارید ، در برابر فرزندتان ابراز نکنید و همیشه از مدرسه تعریف و تمجید کنید. روز اول مدرسه رفتنتان را حتی اگر به یاد هم نمی آورید با خاطره ای خوش از مدرسه برای کودک دلبندتان توصیف کنید. به هر صورت هیچ گاه فرزندتان را از محیط مدرسه و معلم و ناظم و مدیر نترسانید. آنان را افرادی دوست داشتنی و مهربان جلوه دهید. هیچ گاه از تنبیه بدنی در مدرسه حتی اگر به سرتان آمده برای فرزندتان حرفی نزنید . به طور کلی او را آماده مدرسه کنید و تصویری زیبا و دوست داشتنی از مدرسه ، معلم و ناظم در ذهن او تداعی کنید. فرزندتان را با خود برای خرید کیف و وسایل مدرسه به همراه ببرید و بگذارید سر ذوق بیاید . جلوی او به دیگران نگویید که فرزندم دوست ندارد به مدرسه برود و او به من وابسته است و من نگرانم . بلکه به او اعتماد به نفس بدهید و طوری که او بشنود بگویید: فرزندم برای رفتن به مدرسه دقیقه شماری می کند. فرزندم می خواهد هر چه زودتر به مدرسه برود و خلاصه با زبانی کودکانه و قابل فهم فرزندتان را از مزایای مدرسه و با سواد شدن آگاه کنید. 3 - استقلال و متکی بودن به خود را در او زنده کنید. 4 – داستان هایی برای فرزندتان بخوانید که مضمون آن رفتن به مدرسه و موفق شدن باشد. 5 - روز اول حتماً به همراه فرزندتان به مدرسه بروید. او را تنها رها نکنید. با ملایمت رفتار کنید. در صورت امکان با روپوش مدرسه از او عکس بگیرید. او را تشویق به مدرسه رفتن کنید. شاید لحظات اول و روزهای اول بی تابی کند اما با صبر و حوصله رفتار کنید. 6 - شب او را زود بخوابانید . صبحانه ای که دوست دارد به او بدهید و سپس او را به مدرسه بفرستید. 7 - اگر خودتان نیز نگران دوری فرزندتان هستید و دست کمی از او ندارید ، هیچ گاه در برابرش ابراز نکنید بلکه به او بفهمانید از مدرسه رفتن فرزندتان خوشحال هستید. حتی از این که او آن قدر بزرگ شده که به مدرسه برود افتخار می کنید . 8 - در نهایت از معلم و مشاور مدرسه می توانید کمک بگیرید. مطمئن باشید مدرسه ، محیطی امن و سالم برای فرزندتان است و معلمان و دیگر اعضای مدرسه با آغوشی باز فرزندتان را می پذیرند و آنها را به مدرسه عادت می دهند. پس با خیالی آسوده فرزندتان را به مدرسه بفرستید . خدا به همراهش باشد
Nobody loves you!😶😶😶😶my name is nobody😍😍😍😍😍
آیا میدانید که وقتی فرزند دومتان به دنیا می آید، چگونه باید فرزند اولتان را آماده ورود او کنید؟ ابتدا باید دقت داشته باشید که فرزند اولتان نیازمند دنیایی از توجه و علاقه است تا اطمینان پیدا کند که بچه دوم و جدید جایگزین او نخواهد شد. در اینجا به ده شیوه مفید و سودمند اشاره می کنیم که با به کار بستن آنها می توانید به راحتی فرزند اولتان را برای ورود بچه دوم آماده سازید. ۱)برنامه ای ترتیب دهید که فرزند اولتان اوقات زیادی را با پدرش تنها باشد. باید بدانید که اختلاف سنی خیلی کم ( کمتر از سه سال ) بین بچه ها، همیشه می تواند باعث به وجود آمدن برخوردها و اختلافاتی بین بچه ها شود، چرا که هر دو نیاز شدید و فراوانی به توجه والدین دارند. پس، در صورتی که اختلاف سن بین فرزند اولتان با فرزند دوم کمتر از سه سال است، اطمینان حاصل نمایید که وقت کافی در اختیار بچه اول قرار می دهید تا او احساس کمبود پیدا نکند. به خصوص، او نیاز خواهد داشت که اوقات زیادی را با پدرش به تنهایی به سر ببرد. ۲) کتابهای مربوط به اطفال شیرخواره و کوچک را برای فرزندتان بخوانید. حتی زمانی که باردار و در انتظار ورود فرزند دومتان هستید، توجه، عشق و علاقه کامل و صددرصد شما معطوف به فرزند اولتان خواهد بود و همین به او کمک می کند که خودش را با آن موقعیت جدید منطبق و سازگار سازد. کتابهایی را برایش بخوانید که با به دنیا آمدن بچه های کوچک و اضافه شدن آنها به جمع خانواده مرتبط هستند و در مورد طفل داخل شکم تان با او صحبت کنید. گرچه، ممکن است فرزند اولتان، به طور کامل صحبت های شما را درک نکند. ولی به این شکل، اطلاعات لازم را کسب می کند و در رابطه با ورود بچه جدید به خانواده توجیه و آماده می شود. ۳)زمان تغییر دادن ها را به طور متناوب تنظیم کنید. اگر لازم می دانید که تخت یا اتاق جدیدی را برای ورود فرزند دومتان تهیه کنید، این تغییرات را دست کم چهار تا شش هفته قبل از به دنیا آمدنش صورت دهید. به این ترتیب، احتمالش خیلی کم خواهد بود که فرزند اولتان در رابطه با این تغییر و تحولات احساس ناراحتی پیدا کند و حس حسادتش تحریک شود. به هر صورت، هر گونه تغییر و تحولی را که لازم می دانید صورت دهید وبه هیچ وجه این تحولات نباید همزمان با به دنیا آمدن بچه جدید انجام شود. ۴) فرزند اولتان را تشویق کنید که رابطه ملایم و خوبی با بچه جدید برقرار کند. به او مفهوم ملایمت در نوازش طفل شیرخواره را یاد بدهید و قبل از به دنیا آمدن بچه دوم، این اعمال ملایم را با او تمرین کنید. به این ترتیب، قبل از آن که خواهر یا برادر بزرگ یک بچه شود، مفهوم برقراری یک ارتباط ملایم را می فهمد. ۵) بگذارید که فـــــرزند اولتان یک بچه باقی بماند و دوران خوش و خاطره انگیـــز خردسالــــی اش حفظ شود. علیرغم این حقیقت که فرزند اولتان تبدیل به خواهر یا برادر بزرگتر میشود، او را از فعالیتهای مختص دوران خردسالی اش محروم نکنید و نشاط وسرخوشی مختص آن زمان را از او نگیرید. تصور نکنید که با به دنیا آمدن بچه جدید، فرزند اولتان مجبور است که به جای خوابیدن در گهواره اش،روی یک تخت دیگر بخوابد،به خصوص اگر احساس میکنید که از خوابیدن در گهواره اش،هنوز لذت میبرد و در آن راحت است. اگر هنوز از پوشک استفاده میکند، بگذارید اوضاع به همان روال پیش برود و اگر به او شیر میدهید آنرا قطع نکنید.چرا که او هنوز خودش یک بچه است و نیازهای خاص خودش را دارد! انتظار این را داشته باشید که او دوست داشته باشد مثل سابق در آغوش گرفته شود و از گرمای تن شما و زمزمه ها و راز و نیازهایی که زیر گوشش نجوا میکردید، برخوردار شود. ۶) خودتان را آماده مواجهه با بداخلاقی ها، عصبانیت ها، تندخویی ها، بی حوصلگی ها و ترشرویی های او کنید. اگرفرزند اولتان نق نقوتر، بداخلاق تر و وابسته تر از همیشه به نظر رسید، غافلگیر و شوکه نشوید. او نیاز دارد که ابراز وجود کند و اطمینان یابد که جایش در خانواده هنوز ایمن است. با گذشت زمان و ملاحظات خاص شما، فرزند اولتان به جای حسادت نشان دادن از خودش، در رابطه با نقش جدیدش در خانواده، حس تسلط و کنترل پیدا می کند و خودش را با وضعیت جدید سازگار و منطبق می سازد. ۷) به او یادآوری کنید که زمانی خودش هم یک طفل شیرخواره و کوچک بود. به او عکسهای دوران نوزادی اش و هدایایی را نشان دهید که وقتی تازه متولد شده بود، دریافت میکرد و علاقه و توجهی را به یادش بیندازید که در آن زمان کسب می کرد. ۸) چند اسباب بازی ویژه و مخصوص برایش بخرید. خریدن اسباب بازی های جدید برای فرزند اولتان هم مفید و سودمند واقع خواهد شد. چرا که وقتی فرزند دومتان به دنیا می آید و دنیای توجه و هدایا معطوف او می شود، فرزند اولتان چیزهایی برای خودش خواهد داشت که سرش با آنها گرم باشد وبه خواهر یا برادر کوچکش حسادت نکند. ۹) پیشاپیش فرزند اولتان را تشویق کنید که بعد از به دنیا آمدن بچه دوم،کمکتان کند. این عمل به او حس توانایی، کاردانی، شایستگی، لیاقت و توانمندی می بخشد. وقتی بچه جدید به دنیا می آید، فرزند اولتان می تواند با آوردن پوشک برای مادرش یا تکان دادن یک اسباب بازی مقابل صورت بچه کمک سودمندی ارائه دهد. ۱۰) به او مزایای خواهر یا برادر بزرگتر بودن را نشان دهید. فرزند اولتان را درگیر فعالیت هایی کنید که قادر به انجامشان است و می تواند او را از بچه تازه متولد شده مجزا کند، و به این ترتیب این پیام را به او برسانید که چون دیگر یک طفل کوچک نیست، می تواند کارهای خاصی را انجام دهد. او را در آغوش بگیرید، درحالی که برایش کتاب می خوانید عکس هایش را به او نشان دهید، یک جدول یا معمای ساده را باهم حل کنید و دیگر فعالیت هایی را با او انجام دهید که لازمه و متناسب با سن و رشدش هستند، به این ترتیب، شور و شوق او از بزرگ شدنش و انجام کارهایی ادامه پیدا می کند که وقتی نوزاد بود قادر به انجامشان نبود، ولی حالا از توانایی انجام آن برخوردار است. خواه بچه جدیدی به جمع خانواده اضافه شود و یا فرزند نوجوانتان به قصد تشکیل زندگی یا ادامه تحصیل، جمع خانواده را ترک کند، همواره تغییر و تحولات در خانواده ها نیازمند سازگاری های بنیادین و ریشه ای روانی، ذهنی، روحی و جسمانی هستند. پژوهشگران و محققان مسایل خانوادگی، پیدایش این تغییر و تحولات در زندگی روزمره اعضای خانواده را تنش زاترین حالت ممکن معرفی کرده اند. پس، اگر فرزندان نوپا و کوچک تان در خلال این چارچوب زمانی، تا حدی سیر قهقرایی را طی کنند، نبایستی نگران شوید و باید آن را امری طبیعی بدانید که بسیار موقتی، گذرا و زود گذر است.
Nobody loves you!😶😶😶😶my name is nobody😍😍😍😍😍
سلام پسر منم نودی هست امسال میره پیش دبستان توی مدرسه ، کلا خوشحال و راضیه ، بهش تا الان اعداد یک تا چهار نوشتنش و حرف آ و ا رو یادش دادن ، چند تا شعر و سوره ، کلاس موسیقیو ربات و نقاشی و ژیمناستیک فوق برنامه دارن ، خیلی ارومتر شده ، قبلا حوصله اش سر میرفت توی الان نه ، اشکال هندسی هم یاددان ،
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792