2777
2789
عنوان

خانمها حالم خیلییی بده کمک میخوام

629 بازدید | 50 پست

نمیدونم از کجا شروع کنم امروز خیلییی بحث بدی با شوهرم داشتیم خیلیی حرفهای بدی بهم زد البته قبلا هم گفته بود اگه بخوام همشو تعریف کنم خیلی مفصله من تو زندگیمون تا اونجایی که یادمه کم نزاشتم براش وقتی دیدم دستش تنگه از همچی گذشتم از لباس و زیور الات بگیر همچی حالا بعد مدتها رفتم باشگاه.. امروز تو بحث بهم گفت تو بی حیا و بی ابرویی،، بهم گفت بی شخصیت که همش دنبال خوش گذرونی هستی،، خدا شاهده همچی خونه رو دوش منه از خرید خونه گرفته تا خرید مدرسه پسرم. منو همسرم باهم کار میکنیم کارت دسته منه و مدیریتش با منه،، یعنی هیچی بی برنامه برنداشتم با اینکه میتونستم بردارم... دلم خیلیی شکست از حرفاش،، داد زد عجیب اشکم در اومد اصلااا براش مهم نیست،، اولین بارشم نیست این مدلی حرف میزنه،، خیلیییی خسته ام ازش، خیلییی زیاد،، الان یه مدته احساس میکنم هیچ حسی بهش ندارم.. از سر عادته که باهاشم،، در حدی که اگه یه مدت نباشه واصلا و ابدا دلم براش تنگ نمیشه... فقط بخاطر پسرمه که تحملش میکنم

چی بگم والا

تو ک میبینی اینجوریه و فداکاریات براش بی ارزشه دیگ اژ خودت نگذر

بخر

بپوش

بگرد 

ک حداقل حرف شنیدی ب ناحق نباشه

با حفوقت کوچک ترین طلایی اگر شد بخر  و پس انداز کن

تاريك انديشان هميشه سعى مى كنندزنان را در «سياهى» نگه دارند؛آنها از روشن شدن ذهن زن مى ترسند !چون خوب ميدانند اگر زن بداند،به فرزندانش هم ياد ميدهد !

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نمیدونم چیکار کنم.. با کی حرف بزنم،،  این سری تو رابطه...  کاری کرد که حالم از هرچی رابطه اس بهم خورد،،، اصلا گفتنی نییت😔😔😔خیلییی احتیاج به کمک دارم.. به جدایی فکر میکنم.. حمایت خانواده مو دارم اما از لحاظ روحی بهم ریختم.. نمیدونم از پسش بر میام یا نه،، دلایلم برای جدایی زیاده،، اما محکمه پسند نیست چون خیانت نمیکنه.. معتادم نیست اما بد دهن و عصبیه،،  اما تو جمع انقدررر خوبه و نقش بازی میکنه که گفتنی نیست

دقیقاااا فشار روشه.. اما این فشار روی منم هست.. منم درگیر کارهاشم... انقدرررر از خودم گذشتم و که الان کهوفکر میکنم توی این9 سال زندگی نکردم اصلاا... این همه از خودم گذشتم اما میگه تو چیکلر کردی منو بدبخت کردی و به روز سیاه نشوندی،،  باهام که ازدواج کرد یه ورشکستع بود با کلی بدهی،، کار کردیم همچی رو دادیم یه کاری شروع کردیم تازه داره به بار میشینه،، اما هیچی رو نمیبینه،،  این همه تلاشهای منو نمیبینه،،، 😭😔😔

نمیدونم چیکار کنم.. با کی حرف بزنم،،  این سری تو رابطه...  کاری کرد که حالم از هرچی رابطه ...

اعتماد بنفستو ببر بالا و هر ایرادی گرفت بگو خب طبیعیه دیگه 

مثلا تو خودت اینطوری مگه من چیزی میگم(یکی از ایراداشو بکو )

گل دختر نازم آرامش
دقیقاااا فشار روشه.. اما این فشار روی منم هست.. منم درگیر کارهاشم... انقدرررر از خودم گذشتم و که الا ...

همه اینارو به خودش بگو

بگو منم پابه پای تو زحمت کشیدم نداری کشیدم نخوری کشیدم

حق نداری حالا که داره به سراتجام میرسه بگی فلانی تو هیچکاری نکردی

گل دختر نازم آرامش
اعتماد بنفستو ببر بالا و هر ایرادی گرفت بگو خب طبیعیه دیگه  مثلا تو خودت اینطوری مگه من چیزی م ...

ازدواج کردیم هم از نظر خانوادگی بالاتر بودم هم تحصیل و چهره،،، اما انقدرررر این حرفا رو زد که پوچ شدم... شاید جلو جمع بخندم اما از درچن متلاشی ام.. احسلس سردرگمی میکنم... فقط، بخاطر پسرم که تازه میره کلاس اول،، کاش بزرگتر بود،،مامانم انقدرررر بهش بها داد اما هیچی رو نمیبینه

ازدواج کردیم هم از نظر خانوادگی بالاتر بودم هم تحصیل و چهره،،، اما انقدرررر این حرفا رو زد که پوچ شد ...

بیخیال این حرفا 

کافیه اعتماد بنفستو برگردونی بعد با خرفاش ناراحت نمیشی


گل دختر نازم آرامش
همه اینارو به خودش بگو بگو منم پابه پای تو زحمت کشیدم نداری کشیدم نخوری کشیدم حق نداری حالا که دار ...

میدونی رغبت حرف زدنم ازم گرفته؟!  اصلاااا حرصله ندارم باهاش حرف بزنم،، امروز انقدررر داد زد کل همسایه ها جمع شدن..نمیدونمم خدایااا،، کاش، میشد دیگه نباشه تو زندگیم،، تمام تنم سست شده،  من تو خونه بابام انقدررر ارامش داشتم بابام هنوز که هنوزه نازگتر از گل نگفته به مامانم😔

چرا انقدر از خود گذشتگی میکنی ک تبدیل ب وظیفت بشه؟؟وقتی باهاش دوس شدی بهش بگو زبون تلخ استخون میشکنه و با این حرفا عشق از بینتون میره

خدایا مارو معرفتت خیلی حساب کردیم. دشمن شادمون نکن💓
چرا انقدر از خود گذشتگی میکنی ک تبدیل ب وظیفت بشه؟؟وقتی باهاش دوس شدی بهش بگو زبون تلخ استخون میشکنه ...

دقیقاااا هیچ عشق که هیچی هیچ احساسی ندارم بهش،، خیلی از خودم گذشتم در برابرش، خیلی،، الان فقط ازش متنفرم،، یه حس خیلییی بد که نمیتونم توصیفش کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز