سه ماه پیش فهمیدم همسرم با یه خانمی در ارتباطه وقتی فهمیدم دوست داشتم بمیرم دنیا روی سرم خراب شد بخدا 😭
وقتی به شوهرم گفتم حاشا کرد ولی من مطمئن بودم که دروغ میگه،خلاصه اعتراف کرد که سه چهار روزه باهاش آشنا شدم و یک بار بیشتر هم ندیدمش و بهش دست هم نزدم حتی و...
ولی برای من دیگه زندگی معنایی نداره همین که فکر میکنم با همه چیش ساختم دوتا بچه براش بزرگ کردم و...
شوهرم التماس کرد نرم و ببخشمش و پشیمونه واقعا به غلت کردن و گوه خوردن افتاد ولی من یک هفته شب و روزم گریه بود نمیتونستم غذا بخورم،نمیدونستم دردم رو به کی بگم که آبروم نره ریختم تو خودم دلم برای بچه هام میسوخت که بزارمشون وبرم .آخه من همسرم خیلی در این باره باهام صحبت میکرد و منو نصیحت میکرد😏 که حواست باشه یکی گولت نزنه من زنم و زندگیمو دوست دارم نمیخوام خراب بشه زندگیمون. فک میکرد من بچه ام و منم همیشه خیالشو راحت میکردم و بهش قول میدادم و قسم میخوردم که هر چی دیدم و کسی بهم حرفی زد بهت میگم. منم به اون میگفتم که تو هم مواظب زندگیمون باش و بهش بارها گفتم من خیانت ببینم نابود میشم اگه منو نخواستی و روزی خواستی بهم خیانت کنی بگو خودم میرم ولی خیانت نبینم فقط که زندگی برام تمومه اونوقت حتی چند روز قبل اینکه ماجرا رو بفهمم کلی باهاش حرف زدم و این جمله رو باز بهش گفتم اما اون...
حالا من موندم و چه کنم چه کنم نمیدونم چه غلطی کنم.
آخه تا سه چهار روز پیش فکر میکردم همون دو سه روز با هم درتماس بودن به گفته خودش ،ولی سه شب پیش با برنامه ایرانسل من رفتم و پرینت تماس های سه ماه اخیرشو گرفتم و متاسفانه از همون تاریخی که من فهمیدم هم فقط اولین تاریخ تماس هاش هست چون فقط سه ماه اخیر رو میاره هر ۱۵روز یک دوره و من هر ۶تا رو دانلود کردم و متوجه شدم تا ۱۵روز بعد از اینکه من فهمیدم و اون الم شنگه تو خونمون به پاشد باز دختره بهش زنگ میزده و این هم پیام میداده و زنگ میزده اما کمتر از روز های قبل که من بفهمم حتی فهمیدم براش شارژ فرستاده و...
حالا دیگه کارم شده گریه فقط پیش بچه هام و خانوادم نمیدونم چیکار کنم به کی بگم دیگه ازش بدم میاد.
دوست دارم ته و توی ماجرا رو دربیارم ببینم رابطشون تا چه حد بوده زنگ بزنم به زن آشغال چی بگم چطور از شوهرم بپرسم که راستشو بگه و بفهمم که از کی با هم بودن .
ما زندگی تقریبا خوبی داشتیم و شوهرم منو خییلی دوست داشت اما من دیگه نمیتونم براش مثل قبل باشم میخوام تماس بگیرم با خانمه و فحشش بدم بیوه بوده نکبت میدونستم شوهرمم زن و دوتا بچه داره ولی گیر داده به شوهرم شوهرم تاکسی داشت که مسافرش بوده و از تو آینه لبخند میزنه به شوهر حروم زاده و با هم دوست میشن همسرم یه بار به من زنگ نمیزد احوالمو بپرسه اما اون چند روز که تاریخش هست روزی ۵_۶بار با این در تماس بوده از این میسوزم