دکتره چه دل خوشی داره خب آیا برا منم صدق میکنه که تنهام که کسی از غیر از من نبس که بچه رو یک رب بگیره تا حداقل غدا درذس کنم یا کوفت کنم یا دستشویی برم یا ظرف بشورم یا کلی کار دیگه آیا طبیعیه این بچه بغل کسی جز من نره یا این که خوابش نیم ساعت باشه اونم حتی ساعت رو تو اتاقش ور دارم که تیک و تاک ساعت بیدارش نکنه تا این حد حساس و تحریک پذیر برای من که شوهرم بیست روز سر کاره و ده روز خونه و این ده روز مدام صدای گریه لچه رو مخ مون
مریم جان مادر شوهر فولاد زره و کنایه هاش ک خونه داری بلد نیستی و بچه زو بغلی کردی و نگاه فلانی و بهمانی چی
پس چرا بچه جاریم اصلا اینجوری نبود و تنها بازی میکرد آخه
در سخت بودنش که شکی نیست....اینکه نیاز داری یکی بهت کمک کنه...اما اینکه مدام بخواهی اونو از آغوشت دور کنی نتیجه عکس می ده... ببین اون در هر صورت چه بخواهی چه نخواهی...نگران دور شدن شما هست...پس این دوران و یه جوری بگذرون که کمتر اذیت بشین... من کابینت های پایین آشپزخونه را از شکستنی خالی کرده بودم...می خواستم یه چیزی درست کنم....می اومد...قابلمه ها را می ریخت وسط.... اما اینکه دست تنهایی سخت شده برات بهت حق می دم....مامانت نزدیکت نیست ؟
دوست عزیز منم دخترم تا زمانیکه به چهار دست و پا نیفتاده بود همش به من چسبیده بود راهش آینه حسابی باهاش بازی کن بعد اروم بدار زمین و بازم بازی کن وقتی می خوای غذا درست کنی یه رورویک یا یه کریر داشته باشی بذاروی آشپزخانه جلوی چشم باش و عدالت درست کن راه بیفته خیلی بهتر می شه عزیزم صبوری کن منم دست تنهام
نای چهتردست و پا رو کامل میره
خواهشا بچه ها رو با هم مقایسه نکنین
خیلی خوبه بیاره آشپزخانه کف زمین بشونش چهار تا کاسه بشقاب بریز جلوش بازی کنه شما هم کارتو بکن
مامانم نیس تازه اگه باشه دو قلو هایی آجیمو بگیره یا دختر من بیچاره سرش شلوغه
اولا بچه ها فرق دارن...هیچ وقت مقایسه نکن..روحیه ها متفاوته.... فقط چون کم می خوابه کارت سخت تر شده....رفلاکس نداره ؟.... نه تربیت شما هیچ مشکلی نداره.....رفتار پسرت کاملا طبیعی هست و اقتضای سنشه... ببین یه چیزی شاید فکر کنی نمی فهمه...ولی هر کاری می خواهی بکنی بهش توضیح بده....بهش بگو....می خوام برم دستشویی. ببرش توی دستشویی بهش نشون بده....شاید فکر کنی نمی فهمه..اما اون خیلی چیزها را می فهمه...
اگه حس کنه ازش فرار می کنی بیشتر می چسبه .براش وقت بدار تا می تونی.دخترت رو بدار اولویت زنگی روزمره ات
نلی کاسه بشقاب په عرض کنم تمام وسایل آشبزخونه هم بریزم پاش یکم نگاشون میکنه و بعد داد میزنه یدفعه دستاشو باز میکنه و مستقیم نگاه میکنه بخدا سه روزه میخوام برم حموم نمیتونم
دقیقا نلی درست میگه..حس کنی...می خواهی فرار کنی اش بدتر می چسبه...
مریمی جان رفلاکس داشت از دو ماهگی الان یکم علایمش کم شده اما بعضی وقتا برمیگرده رفلاکس پنهان به خدا اصلا وقت ندارم ب خودم برسم از آینده زندگیم با همسرم میترسم ک دلشو نزنم
همسرم خیلی ب خودش میرسه ورزش و شیو و حموم دو روز یبارو مرتب و مودل مو اما من تو این هشت ماه دقیقا شبیه نوکرا شدم بخدا دارم با گریه مینویسم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
3 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز