2777
2789
عنوان

با بی تفاوتی همسرم چیکار کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 641 بازدید | 43 پست
باورت میشه من به یاد ندارم این منو ببخشید جز رابطه کی بوس کرده! من اگه برم بوسش کنم اونم شااااییید ب ...

سلام ؛روزتون بخير

كاربرى تون رو تو تاپيك من خودم را دوست دارم ديدم پست تون برام جالب بود آمدم يك سرى به تاپيك هاتون بزنم

اگر اشتباه نكنم شما هنوز اون شخصيت مهرطلب تون رو داريد و خودتون رو به اندازه كافى دوست نداريد (سوء تفاهم نشه من فقط برداشتم رو از صحبتهاتون گفتم )


یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

سلام ؛روزتون بخيركاربرى تون رو تو تاپيك من خودم را دوست دارم ديدم پست تون برام جالب بود آمدم يك سرى ...

سلام عزیزم

اینکه مهر طلبم درست اما نسبت به قبل خیلی فرق کردم حداقل رفتار اطرافیانم دیگه زیاد برام مهم نیست و بیشتر خودمو دوست دارم دیگه باج به کسی نمیدم خوبی بیش از حد نمیکنم با همه مهربونم اما اگه ببینم سو استفاده میکنه حالشو میگیرم

اما مشکل من همسرمِ نمیتونم باهاش مثل بقیه باشم اما همین چند وقت پیش سر مسئله ای از دستش ناراحت بودم یه شب که خونه بابام بودم و مامانمینا میخواستن برن مسافرت منم دلم میخواست بهش پیام دادم چندتا چیز اون گفت چندتا من گفتم بعد بهش گفتم پاشه بیاد با بابام صحبت کنه.. تا اون بیاد همه چیو به بابام گفتم خانواده مم طورین که همیشه طرف حقن اینطور نیست که چون دخترشونم الکی طرف من باشن صحبت کردم بعضی جاها حق به من دادن بعضی جاها حق به همسرم دادن بعد اومدیم خونه نشستیم باهم صحبت کردیم تمام حرفهامو زدم خداروشکر تا به امروز خیلی خوب پیش رفتیم من با پسرم رفتم مسافرت سعی میکنه بهم توجه کنه و دیگه تنش زیادی نداریم امیدوارم موندگار باشه به خانواده م و خودش گفتم که من اجازه نمیدم بهم بی احترامی بکنه اگه بهم ارزش نده من باهاش نمیمونم خداروشکر دستمم تو جیبه خودمه میتونم خونه بگیرم و بچه مو بزرگ کنم

 

سلام ؛شب تون بخير

چه حس و حال خوبى داشت حرفاتون ؛ اميدوارم در زندگى مشترك تون اين حس و حال ابدى و روز افزون باشه

من ازدواج نكردم اما به تجربه نه يكبار بلكه هزار بار بدجور تجربه كردم نبايد تمام معرفتت  ؛ تمام احساست  و همه توجهت رو براى كسى خرج كنى چون بى ارزش ميشى و احترامى نخواهى داشت بايد شيرينى و تلخى رو با هم داشته باشى (البته كار بسيار سختيهء  اينكه  تلخى و شيرينى رو در جاى درستش استفاده كنى )

خيلى دوست دارم خانم هائيكه در عين داشتن ظرافت و زنانگى ؛ ابهت دارن و قدرتمند هستن 

اما هنوز  با زن ايده آلم خيلى فاصله دارم

لطف ميكنيد تجربيات تون رو با ما به اشتراك بذاريد؟؟

اين پند رو از تاپيك بانو آرتيميس برداشتم چون به موضوع صحبت ما نزديك هست براتون مى فرستم شايد شما هم بپسندين




ممنون از وقتى كه گذاشتيد


سلام ؛شب تون بخيرچه حس و حال خوبى داشت حرفاتون ؛ اميدوارم در زندگى مشترك تون اين حس و حال ابدى و روز ...

سلام عزیزم

بله همینکه گفتین  نباید آدم ۱۰۰ خودشو بزاره کاملا درسته.‌. من همین یکی دوماه اخیر خیلی رو خودم کار کردم، این متنی که لطف کردی برام فرستادی دقیقا چکیده کتاب زن زیرک هست

من برای کارم خیلی زحمت کشیدم و تقریبا جا افتادم و این برام امتیاز مثبتی بوده و تاثیر زیادی تو اعتماد بنفسم داشته الان همسرم یه قدم جلو نیاد منم نمیرم خداروشکر فعلا این رویه موثر بوده انشاالله باز ادامه دار باشه.. هر رابطه ای باید دو طرفه باشه اگر قرار باشه فقط یک طرف همش فداکاری کنه زندگی جلو نمیره

خوشحال میشم دوست آگاهی مثل شما داشته باشم و از راهنمایی هاتون استفاده کنم   



چجوری میتونی ادامه بدی ؟

بزرگ شدن بچه تو بهونه نکن ،الان جدانشی چن سال دیگ هم حتما نمیشی

قدرخودتو بدون

نزار اینجوری بهت بی احترامی کنه

الکیم همچین آدمیو انقد گنده نکن،خودتم مقصری

احساس میکنم اعتماد بنفس کاذب گرفته اونم باعثش خودمم، از بس الکی پروبال دادم پررو شده چند روز پیش بهش ...

درکت میکنم عزیزم 

ولی چقد نامرده که اینجوری میگه میخواستی بگی مگه روز اول صورت منو ندیدی کور بودی 

عزیزم    آقایون نسبت ب خانومی که ازش سر باشه از لحاظ شغل و حقوق گارد دارن   اگر ی زن خونه دار معمولی بودی و دائم ازش درخواست مالی داشتی اوضاع این نبود متاسفانه    سعی کن یکم وانمود کنی از لحاظ مالی بهش احتیاج داری ببین بهتر نمیشه ؟ البته میدونم نمیشه   چون آقایون کلا جذب خانومای ضعیف تر از خودشون میشن   و خانومای بالاتر از خودشونو سرکوب میکنن 

بخدا همه جا میگم یکی استفاده کنه خوشحال میشم. اول از همه من خیلی بدبخت بودم هی عین بدبختا میفتادم دنبالش اهمیت میدم محبت میکردم که بلکه اونم بهتر بشه. میرفتم پیش مشاور میگفت باهاش خوب باش صبح برو استقابل شب برو استقبال کم نذار همه رو انجام میدادم مو به مو. دیدم نه این مثل خر میمونه. تازه پرو ترم شده و فکر میکنه حالا چه تحفه ایم هست. انقد بی مهری بی محلی دیدم که کشیده شده بود فکرو ذهنم سمت کسی که قبل شوهرم دوسش داشتم و حتی اگر خدا هدایتم نمیکرد میرفتم سراغش و ... . کم کم حسم به شوهرم از بین رفت. دیگه برام بود و نبودش مهم نبود.

یه بار نشستم با خودم شرط کردم گفتم من که نمیتونم طلاق بگیرم بذار حداقل این دوروز زندگی حالم با خودم خوش باشه. کلا باورت میشه شوهرمو گذاشتم کنار؟ اگر حوصله داشتم به خونه می رسیدم شام میذاشتم اگر نداشتم اصلا اهمیت نمیدادم و مهمتر از همه اگر اعتراضی می کرد بدون جنگ و اخم و بحث با یه لبخند مثلا میگفتم اره امروز وقت نشد اره امروز پریود بودم و ....

کلا بحث کردن بوسیدم گذاشتم کنار. اگر خیلی حرف میزد دیگه سکوت میکردم.

منو هیچا نمی برد التماسش میکردم بخدا. میگفتم تروخدا مثلا فلان روز بریم حتی شده با ماشین دور بزنیم اما دیگه تموم شد، خودم با دوستام میرفتم، خودم میرفتم خونه مادرم، خودم برای خودم عشق میکردم رستوران و خرید و ...

دید اینطوری شده دیگه خودش بون این که من بگم میگه پاشو بریم یه دور بزنیم. پاشو بریم امشب فلان جا غذا بخوریم.

یا مثلا بزرگترین مشکل دیگم قبلا این بود که اصلا پیش من نمیومد توی خونه، خودمو میبردم میچسبوندم بهش، هی حرف میزدم شوخی می کردم اما وقتی حسم بهش پرید دیگه اصلا انگار نه انگار حضور داره، کار خودمو میکردم توی خونه ورزش مکردم میرقیدم اهنگ گوش می کردم به خودم انقدددددددددد می رسیدم که دید نخ دیگه از این خبرا نیست خودشو جمع کرد.

اگر این حرفا به دردت میخوره بگو بازم برات تعریف کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792