خونواده همسر موقع عقد به ما گفتن شما خودتون برا خودتون خرید کنین و ما برا خودمون! چون شهرمون دور بود
گفتیم باشه
ما رفتیم کلی لوازم ارایش و لباس عقد و کیف و کفش و مانتو و شال و شلوار و.... خریدیم
اونا هم برای همسرم فقط یه کت و شلوار و یه پیراهن و یه جفت کفش خریده بودن و تمام
موقع خرید حلقه شد قرار شد من برم بخرم اونا پولشو بزنن. تو طلافروشی فاکتور کردیم و حساب کردیم و بعد فاکتورارو براشون فرستادم. یه تومن اختلاف قیمتشون شده بود
اونا گفتن ما حلقه عروس رو میخریم شما حلقه داماد رو. چون پول حلقه داماد بیشتر شده بود! به شوهرم گفتم چطور موقع خرید که میشه اونا برا دامادرو میخرن حالا اینجا باز میخوان چیزای عروس رو بخرن؟
خیلی ناراحت شدم ازین کارشون واقعا بی شخصیتیشونو همون اول نشون دادن. نمیخواستم زیر بار برم ولی مادرم گفت همین اول کاری اوقات خودت و شوهرتو تلخ نکن. خودم یه تومن رو میدم. مثلا فکر میکنن خیلی زرنگن با این کاراشون نمیدونن که فقط خودشونو خراب کردن
لباس عقد که خودم خریده بودم. بعد ما رسم داریم تو جشن عقدی هم لباس عروس میپوشیم. کرایه اونم حساب نکردن باز مادرم زحمتشو کشید
تو عقد دو تا النگوی ضعیف برام خریده بودن ۳ گرمی که همون روز اول شکست. ما گفته بودیم رسممون سرویس طلاس و گردن دختر نباید خالی باشه. تو عروسی هم پدرشوهر و مادرشوهر لطف کردن نفری ۵۰ تومن بهم شاباش دادن
همسرم گفت باید میگفتی تو سند ازدواج برات بنویسن چندمثقال طلا میخوای! منم گفتم مگه اومدن دختر بخرن که نرخ تعیین کنم؟ ولی خنگ بودم با اینجور آدما باید مثل خودشون رفتار کرد
خلاصه که همسرم بی زبون بود منم بدترررر. خانوادم که خدای قناعت و ازینا که میگن به خاطر مال دنیا دلخوری پیش نیاد و... اونا هم تا تونستن اسبشونو تازوندن... اه چقدر بدم میاد ازینجور آدما
بچه ها خیلی دلم پره تا کسی نیست یه کم غر بزنم اینجا 😂
شما نخونده رد بشین