خداروشکر مادرتون متوجه شدن من که سنی ندارم و حمام هم خیلی تنگ نیست دیشب از ترس نفسم به شماره افتاده بود چه برسه به کسی که سنی هم داشته باشه
دقیقا اخ از مادر بودن
یعنی دیشب حتی مهم نبود بمیرم فقط میخواستم دخترم شب تنها نباشه از تنهایی و گریه بیفته تموم جونم رو جمع کردم تا بالاخره شیشه شکست
بعدش که برگشتم دیدم کف زمینم پر شیشه بود نمیدونم چجوری پامو گذاشتم که نبریده بودن پامو
فقط دویدم دخترمو بغل کردم که ترسش بریزه
خدا به همه مامانا سلامتی بده
مادرای اسمانی هم روحشون شاد باشه
واقعا حقه که میگن بهشت زیرپای مادره
فلافل رو یه بار کامل چرخ میکنید برای بار دوم یک سومش رو چرخ میکنید
یه پیاز بزرگ چند حبه سیر.فلفل قرمز .نمک .تخم گشنیز نیم کوب .یه قاشق چای خوری پکینگ پودر.یه قاشق چای خوری زرد چوبه یکی دو قاشق بستگی به مقدار موادتون ارد یا پدر سوخاری میزنید .اب هم کم کم اضافه کنید جوری که وقتی قالب فلافل رو تو روغن برمیگردونی راحت خمیر جدا بشه ولی شل نباشه
ادویه مخصوص فلافل ابادانی هست که طعمش فوق العادست اگه باشه میزنم نباشه با همینایی که نوشتم عالی میشه
سلام عزیزم خداروشکر که بخیر گذشت،صدقه یادتون نره گویا یمدت پیشم یه مشکل دیگه ای داشتین خلاصه کمی مراقبت کنید.
منم ازترس همین اتفاقات حموم نمی‌رم تا اینکه همسرم خونه باشه حتما،همینجوریشم توهم اتفاقات بد رو دارم واسترسی میشم سر بچه هام دست خودمم نیست.
وای دوستان یک فوبیا بهم اضافه شد🥺
از این به بعد اگر تنها بودم خونه درو باز میزارم میرم دستشویی و حمام
واي خدا جون چقد بهت رحم كرد
دقيقا چندسال پيش براي زن داداشم همين اتفاق افتاد بچه درحمامو از پشت قفل كرد زنداداشم با طي درو شكوند دستش پاره شد بخيه خورد 😩
خودمم رفتم دم در ورودي يهو باد زد در وروديمون بسته شد پسرم يك سالو خورده اي بود من داشتم ديوونه ميشدم همش دلم به گاز بود نكنه قابلمه غذاي جوش بريزه رو سرش لباسمم مناسب نبود خلاصه ديدم يه ملحفه كهنه پيدا كردم انداختم سرم رفتم زنگ واحد پايينيو زدم گفتم اقات خونست گفت نه يهو مثل معجزه يادم اومد چندسال پيش يه كليد يجا جاساز كرديم كه فقط منو همسرم خبر داريم خلاصه تند تند پيداش كردم درو باز كردم پسرم داشت بازي ميكرد
بعد شوهر طبقه دو اومد در زد تعجب كرده بود چطوري درو باز كردي 🤭 گفتم باز شد ديگه از ترس نميتونستم بگم جاساز كردم 🤭
سلام 🥲
من پنچر روپذیرا باشید 😁😁
من چند روز افتادم...
خیلی ببخشید همش دشوری بودم ( خیلی باحاله دستشویی یا توالت بگی دشوری)😄
همش بیرون روی..
بدتر از اون لرز شدید 😬😬😬
رفتیم دکتر سرم و ۵تا آمپول...تا شبش
از سرما و کولر خاموش سه تا پتو انداخته بودم 🙁🙁
از سرما گریه میکردم 🥺
دیروز صبح اومدم خونه مامانم...تا دخترمو تر و خشک کنن 🥺
باز دیروز صبح رفتم دکتر باز سرم باز ۴تا آمپول 😐😐
ای ام آبکش 😄😄🥴🥴🥴
گفت کته ماست و قرص اسهال و استا بخور و نوشیدنی گرم ..آب اصلا نخور...
ی پام زیر پتو ی پام دشوری 🥴🥴🥴
یهو عرق میکردم اصلا ی وضعی..
خلاصه امروز کمی بهترم
برم خونه خودم لنگرمو بکشم 🚤⛴️⛵🚢🛳️😅😅
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
