پدر همسرم عاشق این مستقل بودن ماست
همه جا پز یدونه پسرش رو میده هرجا میره بحث رو یجوری میبره سمت همسرم و واقعا نشون میده قبولش داره
اما مادرشون کاملا برعکسه جدا از اینکه به پسرش افتخار نمیکنه با هر کسی مقایسه ش میکنه حتی از نظر ظاهری
متاسفانه بقیه خانواده خیلی ما رو مثال میزنن . چون مادر همسرم اخلاقشون تنده با خانواده همسرشون کنتاکت داشتن و ما با همه خوبیم تو هر جمعی مقایسه میشیم و این مقایسه بجایی رسیده که همه جا تلاش میکنه منو تخریب کنه
من سالهاست عروس این خانواده هستم از سال ۸۶ تا حالا
دیگه بقیه منو شناختن ولی خوب مشکل ایشون با من حل شدنی نیست منم دنبال حل کردنش نیستم
با بقیه میگم و میخندم و اتفاقا جمعشون رو دوست دارم
خواهر همسرم و دختراش و شوهرش ، پدر همسرم و پسرهای خودم همه با هم میگیم و میخندیم