بعضی ها واقعا مجبورن با حقوق خیلی کم بسازن یا شوهر فوق خسیس دارن
یکی از دوستای مامانم (من اونموقع بچه بودم) همسایه بودیم
شوهرش به شدت خسیس بود
الانم یادم میوفته جیگرم کباب میشه
این خانم حتی برای یه نصفه خیار و گوجه باید برنامه میریخت
یادمه یه بار یواشکی به مامانم میگفت میرم مغازه فلانی میوه های له شده رو مجانی میده بهم 😢😢😢😢
شوهرش تا خونه تو تاریکی مطلق نمیرفت نمیزاشت چراغ روشن کنن
حتی حق حموم رفتن نداشتن
لگن آب میزاشتن توی حیاط تو آفتاب گرم میشد حموم میکردن
آخرش زنش سرطان گرفت خودشم پارکینسون
تو دلم میگفتم کاش زنش زنده میموند بعد شوهرش خرج میکرد
بدون اینکه از پولشون استفاده کننن مردن
ارث بین بچه ها تقسیم شد و دارن کیف میکنن
هر چند به نظرم کیف نمیکنن چون دوران کودکی شون در عین دارا بودن تو فقر مطلق گذشت