دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

من بودم میگفتم 

بزار بفهمه از این حرف ناراحتی باید بفهمه که این حرف خیلی زشته 

شاید خواهرش رو بترسونه یا دخترعمه رو جم کنه 

من بودم میگفتم 

بزار بفهمه از این حرف ناراحتی باید بفهمه که این حرف خیلی زشته 

شاید خواهرش رو بترسونه یا دخترعمه رو جم کنه 

همش از دوری توئه 

این خونه تو رو کم داره 

این خونه بی تو بی نوره 

تو بیای این خونه نورانی میشه 

منم خوب میشم 

اصلا من مثل زلیخا بعد از رسیدن به یوسف، جوون میشم

اون وپول وفرستاد البته به واسطه ی مادربزرگم .

وسپرده بود که به کسی نگم منم به هیچ کس نگفتم .

تو مکالمات خالم و مادربزرگم یکی از داییهام میفهمه که برا من پول فرستاده ویکسال تمام زندگی رو برای خالم زهر مار میکنن.

حتی بش گفتن میریم به خانواده ی شوهرت که ایرانن میگیم تو داری پول پسرشون و حیف ومیل میکنی.

مسئله ترس نبود برا خالم مسئله آبرو بود .

خلاصه جریان بزرگ میشه و به گوش خانوادم میرسه ،ومن گفتم اوکی مشکلی نیست من پولها رو پس میدم فقط فرصت میخوام .

من به خالم گفتم خاله تو پولها رو به عنوان کمک دادی ومن باشون یه دستگاه خریدم والان پول نقد ندارم خود دستگاه هم ممکنه فروشش یکی دوماه طول بکشه یکم صبر کن.

اما هیچ کس گوشش این وسط بدهکار نبود  .

خالم بعدیه هفته کلن بیخیال این قضیه شد و هیچ خبری تا الان ازش ندارم.

داییهام رو هم بخاطر فحش ها وتهدیدهایی که کردن ازشون شکایت کردم اونها هم دیگه سکوت کردن.

الان مشکل من باخانوادمه.

میگن چطور خالت این مقدار بت پول داد بمون چیزی ندادی وهمه رو خودت خوردی.

البته من همون موقع بشون گفتم من اگه خانواده ی خوبی داشتم هیچ وقت همچین ازدواجی نمیکردم که مردم بخوان برام دلسوزی کنن.بعدش شما دیدید شرکت پول نمیده دیدید چقدر گیر بودیم شد یه ۱۰۰هزار تومن دستی بم بدید بگید برو یه کیلو گوشت بخر الان زبونتون دراز.

اون موقع ها خواهرم بشون گفته بود فلانی یعنی من شرکت بشون پول نمیده کاش یه مقدار خوراکی برا بچه ها ببرید مادرم به خواهرم گفته به ما چه بره از خانواده شوهرش بگیره.

الان امروز بعد سه سال سرسنگینی و متلک کاملن رک همه ی این حرفها رو به زبون آورد مامانم.

منم بش گفتم از این لحظه به بعد دختری نداری واگه مردم نمیخوام کسی بیاد سر قبرم وبلا کش کردم

نیگا کن

زن و شوهر زبون درااااز

🤣🤣🤣🤣🤣🤣

چه پر دردسرن ایناااا 

من میگم بفرما اتاق خوابم رو تختم زیر پتوووو🤣🤣🤣

مییییااام میییام عشقم خوب میشی 

جیران من بلد نیستم زبونی ابراز کنم ولی عملی بهت ثابت میکنم😁

خواهرش حالش خوش نیس هیچی نمیفهمه که

دخترعمه هم نمیبینیمش خداروهزاربارشکر امابهش میگم 

این حرفو خواهرشوهردیگم برام تعریف کرد حالا میگفت من شنیدم خودم عصبی شدم ها تودلم گفتم برای چی پس به من گفتیش 

پس ولش کن باباااا 

دیوونه س دیگه یه چیزی گفته 

پس کسی هم جدی نمیگیره 

ببین امیدوار رو بخای یه ماچ کنی باید بیست تا استعلام بیاری 

صد نفر رو اجیر می‌کنه آدمو بپان 

بعد عین این فیلمهای آدم ربایی هست 

می‌گه بیا یه جاده خاکی خلوت 

ماشینت رو اول جاده پارک کن 

پنج کیلومتر پیاده بیا که مطمئن شه آدم تنهاست 

خودش از بالای یه تپه با دوربین شکاری رصد می‌کنه که تنها باشی 

به دامنه تپه که رسیدی سگ هاش بازرسی میکنن آدمو 

بعد میتونی بری دستاشو بوس کنی 

زبون رو ول کن همون عمل خوبه😁😍😍🥰🥰🥰

خدا رو شکر که قدرتو می‌دونه😍

😭😭😭

نارین ممنونم ازت

ازفکرزیادتهوع گرفتم باورت نمیشه چون حال خودم خیلی خوب نبوداینم اومدروش عین سم

ازخدامیخوام بهترینهاشو سرراهت بزاره

اره بابااا😆😆

قربونت برم مگه چیکار کردم برات 

ببین همش مال روحیه خرابته وگرنه چیز خاصی نیس 

منم این حالتو تجربع کردم خوب میشی 

ولی به نظرم به شوهرت بگی حالت بهتر میشه چون می بینی این مسئله براش چقد مسخره و کم اهمیته