دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

دوستان گلم سلام 

عذر میخوام که اینجا می‌نویسم

پسردایی جوانم دیروز فوت شد، ممنون میشم اگه پیاممو خوندید یه صلوات به نیتش بفرستید🖤

خدا رفتگانتونو رحمت کنه

می فهمم چی میگی 

خود منم تاحالا از سفره و میز مهمانی عکس نگرفتم 

ولی عکس میز و سفره رنگی رو لذت میبرم نگاه کنم 

فقط گاهی از غذاهای خودمون تو خونه می گیرم اونم محض خاطره بازی 

یا انگیزه دادن به خودم 

منم خیلی بدم میاد 

حالا باز خانواده خود آدم یا شوهر باز خوبه 

و بااااززز حالا تو بچه هم نداری راحت به کارات میرسی

منم تو مهمانی ها مشکلم غذا پختن نیس چون به هرحال سرزده س و غذا دیر آماده بشه تقصیر خودشه 

مشکلم تمیز کردنه چون واقعااااااا همیشه خونه درعرض یکساعت میترکه 

مثلا من دیشب همه جا رو برق انداختم ولی الان هیچی به هیچی انگار بمب ترکوندی تو خونه 🤕🤕🤕

و دقیقاااا مسئله مهم تر خرید کردنه 

ما هم اینجا جمعه ها بیشتر جاها تعطیله شاید چیزی نباشه تو خونه 

خلاصه بخاطر ما یه عکس بگیر از میز  غذا و اینا 

من لذت میبرم از نگاه کردن و هنچنین یاد میگیرم

ممنونم 

درسته اون سمت زیاده 

میخام یکی تجربه کرده باشه 

ممنون ازت🥰

چشم

کاملا متوجهم که چی میگی 

انشالله خیره 

انشالله پاگشای برادرت😍

اتفاقا از چشات معلومه مهربونی از چشای پسراتم معلومه دیگه جنوبی هم هستی مهمون نوازی 😍

جیران ولی من اعتراف میکنم که زیاد بلد نیستم 

بیشتر وقتا دو نوع غذا دارم 

قبلش هم چای و قهوه با شیرینی یا خرما

تابستونا هم اول شربت 

بعد شام هم میوه و تخمه و.. 

تابستون ها بستنی با مخلوط ژله و آناناس و آب اناناس 

من بهش میگم سان شاین (سان شاین چند مدله من این مدلی دوس دارم)

دیگه زیاد قر و فر بلد نیستم 

تزیین هم خیلی ساده 

دیگه بخام فینگر فود و مزه و اردور و اینها بزارم واقعا نمیدونم چجوری 

هرچی بلدید بگید ماهم یاد میگیریم برا همین میگم عکس 

ولیییییی تااا دلت بخاد روی باز دارم جوری که یه موردش خاطره شده برا خانوادم 🤣🤣🤣🤣

یه شب من حالم خیییلی بد بود حدود ۱۷یا۱۸سالم بود فرداش هم امتحان داشتم کلی گریه کرده بودم 

که حالم بده نمیتونم بخونم شام نخورده تو پذیرایی خوابم برد 

یهوووو مهمان اومد منم وسط پذیرایی خواب بودم 

صداشون شنیدم چناااان پریدم با یه خنده تا بناگوشش 

چنان آغوشم باز کردم و روبوسی و قربون صدقه🤣🤣🤣

اینقد تحویلشون گرفتم که  همه تعجب کرده بودن🤣🤣🤣

مهمونا هم یه زن و شوهر میانسال از فامیل های دور بود که هییییچ صنمی با من نداشتن 😆😆😆😆

شوهرم همیشه برای دوستای تهرانیش از یه جای پخش عمده میخره میفرسته 

اونا راضی ن هم از کیفیتش هم قیمتش 

دیگه نمیدونم چی مدنظرته 

ما یه نوع قهوه استفاده میکنیم به روش عربی سنتی هم دم میکنم تو ظرف مخصوص که بهش دله میگیم 

یکم ته فنجون قهوه می ریزیم میخوریم ولی باز اثرش قویه 

چون خیلی غلیظ دم میکنیم

لطف داری تو عزیزم

حتما 😘

خوب کردی.. البته واسه ما کبابم باشه همش با خودمه سیخ میزنم تحویل آقا میدم فقط میذاره رو منقل. 😬

بابا اینم فراریه از کبابی 

ولی دیکه ترسید مخالفت کنه 😁

قربونت.. 😘😘😘