جیران
دیشب از شهرستان برگشتیم شوهرم رفت از سوپرمارکت سر کوچه چنتا نون آوردم نیمرو خوردیم
دلت نخواد الان شیفته زنگ زده اگه نون نداری برات سفارش بدم😁😁😁😁 گفتم نه سه تا داریم
ی بار خو نون نداشتیم ایشونم صب ساعت ۶ رفت سرکار
من ۸ بیدار شدم دیدم نون نداریم
همسرم پیام داد خوابی یا بیدار ک گفتم بیدار
بعد از نیم ساعت یکی زنگ درو زد گفت منزل فلانی
منم با تعجب گفت بله چطور اینا
گفت پیکم نون بربری آوردم براتون😐😐😐
گویا همسرم صبح رفته دیده ک نون نداریم
خیلی سوپرایزم کرد
حدود چهار سال پیش بود
ی بار دیگه ام گفت داریم با همکاران عصرونه نون سنگگ با گوجه و خیار 😁 و پنیر میخوریم منم گفتم دلم خاست نوش جونت
بازم 😁😁😁😁😁😁 خو
دیدم زنگ درو میزنن رفتم دیدمنون سنگگ برام سفارش داده بود
شاید پیش خودت بگی محیا از الکی میگه
ولی جان خودم جدی گفتم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣