عزیز من اینجور مواقع
اینقد احساس سر خوشی و شادی می کنم
همش میگم این این ی نعمت و معجزه ست از طرف خداوند ک ب بنده ش عطا شده
و ب اون خونه یا بچه یا ماشین...و هر چیز دیگه ب چشم ی هدیه الهی و نورانی نگاه می کنم و ذوق می کنم
چند وقت پیش عروسی پسر عموم بود
زن عموی من خیلی تا خیلی زن محترم و زحمتکشی هست
و با تمام وجودش ی جشن خوب برا پسرش گرفت
من شب عروسی موقع اذان رسیدم خونه
و همش اشک شوق می ریختمم
و می گفتم خدایا شکرت ک دل این مادر رو شاد کردی
بهش کمک کردی تو این گرونی
این عروسی با شکوه برا پسرش بگیره
و همش موقع نمازم سجده ی شکر بجا می آوردم