پدر همسر من مهندس ی جای خفنی بود 😁
(چرا احساس میکنم خواهر شوهرای ملعونم اینجان نمیشه بگم )😄
خلاصه جونم برات بگه
همسرم همیشه تعریف میکرد ک بابام حقوق خوبی داشت
مهندس ی شرکت زبانزد بود
مادرم مدیریت نداشت
میگفت همیشه بابام میزد تو سرش پولارو چیکار میکنی هیچی نداریم...
مثلا آژانس میگرفت آژانس میگفت بمون دم در تا من ب کارام برسم بیام 😐😐😐 ساعت ها آژانس دم در میبود 😐😐😐
خیلییییییییی ولخرج.. خیلیییییییی..
دختراشم چووس کلاس (ببخشید بی ادبی کردم واقعا چوسی دارن)😄🥴🥴🥴
بار آورد...
بهترین برند براشون خرید میکرد...بهترین جاها میبرد ...الان میگن همه بدن ما فقط خوبیم 🥴🥴🥴نکبتا 🥴🥴🥴🥴
الآن خدارو بنده نیستن 🥴🥴🥴🥴
بعد به شوهر من میرسید میگفت پول ندارم 😐😐😐😐
خلاصه خیلییییییییی بی مدیریت بود... خودشم تو ارگان دولتی بود
گوشت کیلو کیلو میخرید ...
الآن پول داشته باشع نمیگه فردام لازم دارم همه رو برباد میده...
همسرم میگفت با اون حقوق بابام مادرم میتونس حداقل کم کمش ۳_۴تا خونه حومه تهران بگیره....
همچنان مستأجر..
باباش فوت کرد
با همون حقوق مستمری بگیر هست
بازم ولخرج
بازم بی مدیریت...
فضایی اجاره خونه میده
اما حاضر نیس محل زندگیشو عوض کنه
میگه باید محل خوب بشینم 😏😏😏😏
مردم چی میگن 🥴
وااای خیلی تو مخ 🥴😏😏😏😁
اه اه