من تیکه پاره پستها رو خوندیم
وقتی رسیدم به پست شما حالم دگرگون شد
واااای منم همینم اصصصصلا تو کتم نمیره دخترم سال بعد باید کنکور بده باورم نمیشه
انگار همین دیروز بود بعد از کنکور خوشحال و خندون با بابام تو خیابون ملاصدرا (شیراز )راه میرفتیم جلو یه مغازه آرایشی مکث کردم گفت هر چی دوست داری بردار ،با خجالت کرم پودر و رژ خریدم
چه زوووود گذشت
وقتی میرم دبیرستان دخترم سرگردون میشم .میگن مادر فلانی مکث میکنم
سر کلاس حواسم میره به دبیرستان خودمون مثل فلاش بک فیلمها من کنده میشم میرم به سالها پیش
اون هیاهوی دوست داشتنی کلاس ،شور و حال و امید و آرزو
خنده ها و پچ پچهای یواشکی
نوشته های کوتاه سر کلاس
آخ هنوز اون دختر بچه پر از شوق و آرزو یه گوشه از درونم کز کرده و نشسته
الهی سالم و تندرست باشی دوست عزیز
چه میشه کرد بااااید پذیرفت