سلااام دوستان جان
روزتون بخیر و شادی 🥰 و عشق
من روزی که از خواهر عزیزم نوشتم و دپرس بودم
دوستم پیام داد
میگم دوست ،دوست وااااقعی از اونا که وقتی حالت بده کنارته
از اونا که میتونی روش حساب کنی تو غم و شادی
خلاصه پیام داده بود درنا چهارشنبه رو مییام دنبالت سورپرایز دارم واست برنامه تو بچین نگو هزار تا کار دارم
منم کله سحر ناهار بچه ها رو درست کردم
به کارام رسیدم
دوست نازنینم اومد دنبالم رفتیم بیرون تو مرکز خریدا هم چرخیدیم
دیدم داره میره ایستگاه قطار
گفتم اینجا چرا؟
خندید گفت دخترم از تهران بر میگرده (دوست مشترک مون بوده)
منتظر موندیم تا دیدم دوست نازنین مون که تهرانه رسید
مدتها بود همدیگه رو ندیده بودیم
خییییلی خوشحال شدم
چن ساعتی رو با هم گذروندیم ،عاااالی بود