دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

منم همینطور..

همسرمم تأکید میکنه عاطی خانم ساده لوح ب مادرم چیزی نگی از کارامون 😄

من فقط چیزی ک خوشحالم میکنه ب دیگران هم میگم..

مثلا همین هدیه ب لو بانک ب همه گفتم دارید بگیرید 😍

یا ویپاد و ب لو بانک بدون ضامن وام میده..

بعد خالم گفت حالا چقدر میده

گفتم ۵۰م

او چ کم 😐 ب درد نمیخوره

حالا خودش ۲۰_۳۰م ب زور میگیره ها

بعدش زرت زرت زنگ میزد چیکار کنم چطور بگیرم

گند میزنن ب احساساتی ک داری 😁😓

من فقط ریپ ها رو‌خوندم فعلا

الان خوندم پستت رو

چه ویروسیه اخه؟😐

ایشالا هر چه زودتر خوب بشی عاطفه جون

تونستی یه دکترم برو

حالا تو خونه ما برعکسه😁

من ویپاد و … فقط به خواهرام میگم

چقدم استفاده میکنن 😂

بقیه م خودشون استاد وامن

شغلای دولتی و …

نیازی به ۵۰ تومن ویپاد ندارن😁

قربونت عزیزم...تنت سلامت...

منتظرم فسقلی بیدار بشه بزارمش خونه مامانم برم دکتر...

سلام عزیزم ممنونم ازت

تیتان جان هنوز تصمیم قطعی نگرفتیم و فعلا داریم شرایط رو میسنجیم و سبک سنگین میکنیم ببینیم کجا برامون بهتره و شرایطمون باهاش جور میشه و پیشنهادی که همسرم داد اینه که تا اخر موعد قراردادمون که آذر ماهه اینجا بمونیم و یه مقدار پول جمع کنیم و تا اون موقع اقساطمون هم یه مقدار کمتر شده، تا برای رفتن به شهرای بزرگتر به دردسر نیفتیم چون مطمئنا اجاره خونه و خرج زندگی اونجاها بیشتره. من میگم تا اون موقع رهن و اجاره ها هم چندبرابر شدن. فعلا تردید داریم! 

من دوس دارم برم شهر خودم که شهر خیلی بزرگی نیست، حس میکنم اونجا خوشحال ترم همسرم میگه اونجا کار نیست و...

همسرم نگران درامده ولی راستش من خیلی به درامد بیشتر داشتن هم فکر نمیکنم، بیشتر دوست دارم برم جایی که ازاد باشم چون گفتم اینجا مثل روستاس حس میکنم دست و پام بسته س و جایی نمیتونم برم و کاری نمیتونم بکنم.

  از طرفی هم نمیخوام احساسی تصمیم بگیرم چون بخوایم نخوایم درامد خیلی توی کیفیت زندگیمون تاثیر میذاره و دوس ندارم برم جایی که هشتم گرو نهم باشه

فعلا یکی از گزینه ها دزفوله و یکی شهر خودم . دزفول کار دوم همسرم مشتری بیشتری داره و به جاش اجاره مغازه ها و خونه ها سرسام اوره

شهر خودم نمیدونم درامد چطوریه ولی خرج زندگی کلا پایین تره و اجاره خونه ها خیلی کمتر

مثلا تو دزفول رفتیم خونه دیدیم با ۱۵۰ تومن رهن و ۴ تومن اجاره زیر زمین نمور با ۱۲ تا پله بهمون نشون میدن با کابینت های داغون و ... ولی شهر خودم با این پول میتونیم یه خونه ویلایی ترتمیز بگیریم. و مغازه ها هم به همون نسبت گرون و ارزون ولی همسرم میگه اونجا که خونه ها ارزونه به همون نسبت هم مردم کمتر درامد دارن و پول دست مردم نیست و مشتری کمه و... 

جیرررران تو چقدر خوبی چقد انسانی آخه 

قربون تو برم من به حق حسین حاجت دوازده سالت رو امسال بده بخاطر این قلب مهربون 

چقدر قشنگ به قضیه نگاه کردی به قول خودت دلم گرم شد ❤️❤️❤️

دوس داشتم بغلت کنم فشارت بدم 😍

اسم کاربری شما برازندته عزیزم 😍

بازم برامون بگو 

آرامش پیدا کردم 

بگو ماهایی که یکم اخلاق تند و هیجانی داریم به تعادل برسیم😅

عزیزممممم بهترین نظر ممکن رو دادین 

چقدر پخته و منطقی حرف زدین 

برای اینکه به این مرحله برسین مشخصه سختی کشیدین 

خدا خودش اجرتونو بده 😍❤️

آره عزیزم درسته

ولی اوایل ازدواج بود و بلد نبودم متأسفانه تبدیل کردن رو

بعد که آشنا شدم با تاپیک و گروه مرد بازار فهمیدم

ممنونم قشنگم ، اسم کاربری رو همسرم تو گوشیش اینجوری ذخیره کرده منم اینجا نوشتم😍منم از تجربیات شما استفاده میکنم ، چشم اگه حوصله جمع بکشه براتون بازم میگم😍

یه نکته هم در مورد رفتار با فرزندان ، عزیزان بهترین راه تربیت فرزند تربیت خودمونه ، اگه ما نتونیم از عهده خودمون بر بیاییم چطور میتونیم یه شخص دیگه رو تربیت کنیم ؟ به نقل از پیامبر اکرم ص : رطب خورده منع رطب کی کند؟ اگه بچه عصبیه ، اگه حرف گوش نمیکنه ، اگه داد میزنه ، اگه دست بزن داره، بهترین راه اینه که در خودمون علتش رو جستجو کنیم ، من دخترم رو بر اساس این جمله بزرگ کردم که (بچه ها اونی نمیشند که ما میخواییم ، اونی میشند که ما هستیم ) بله بچه ها فطرتشون بر اساس تقلید از بزرگترها ، مخصوصأ پدر و مادر هستش ، اگه تو خونه احترام ببینه عشق ببینه محبت ببینه ، همونا رو یاد میگیره ، مورد بعدی هم اینه که با زبان دستوری با بچه صحبت نکنیم ، دوستان باور کنید تو ۱۸ سالی که خدا دخترم رو به من داده ، هم من ، هم پدرش ، به چشم امانت الهی بهش نگاه کردیم و هرگز به خودمون اجازه ندادیم نسبت بهش حس مالکیت داشته باشیم و همیشه هم متذکر میشیم که امانت خدا رو باید لایق خدا تربیتش کرد پس حق نداریم دعواش کنیم ، حق نداریم بزنیمش ، حق نداریم سرش داد بزنیم ، حق نداریم عقیده مون رو تحمیل کنیم ،هرگز سر درس خوندن یا هیچ چیز دیگری ازش انتظار نداشتیم ولی تو انتخاب مدرسه اش واقعأ کل مدرسه های شهر رو رفتم و با پرسنل و دبیراش صحبت کردم ، تو دوران ابتدایی شاید هرروز به مدرسه اش سر میزدم و بیشتر تو دفتر مدرسه بودم تا از تجربیاتشون استفاده کنم و از احوالاتش جویا بشم و از اول هم گفته بودم راجع به درس با من صحبت نکنید ، من وظیفه ام اینه دست دخترم رو بگیرم و تو چاله چوله های زندگی کمکش باشم ، زندگی درس خوندن نیست ، بلکه درس و مدرسه بخش کوچکی از دانشگاه بزرگ زندگیه ، واقعأ بزرگترین خدمتی که در حق دخترم کردم اینه که سعی نکردم تربیتش کنم ، فقط و فقط کارهای خوبش رو برجسته کردم و ازش تعریف و تشکر کردم ، هیچ وقت تو کل دوران مدرسه براش جایزه نگرفتم ، گفتم اینا چالش های زندگیه که باید خودت از عهده اشون بربیای و جایزش رو موقع اعلام نتایج خودت مشاهده میکنی ، همیشه بهش گفتم هر چی بکاری همونم درو میکنی ، ولی سعی کن تو موفقیت ها مغرور نباش و تو شکست ها افسوس نخور ، روح تو خیلی مهم تر از جسم و جاه و مقام توست ، جسم اگه مهم بود خدا جسم رو میگرفت نه روح رو ، روح امانته الهیه با چالش ها و سختیای دنیا نذار آسیب ببینه ، چالش ها درجه سختی و راحتی داره تو سختیاش تلاشتو بیشتر کن ولی لذت ببر ، چون زمان منتظر تو نمیمونه ، از هر لحظه از زندگیت با تمام وجود لذت ببر و شکرش رو بجا بیار ، امروز دخترم کنکور داشت و تنها کسی بود که استرس نداشت ، استرس بزرگترین دشمنیه که لحظه های شیرینمون رو تلخ میکنه ، عاجزانه ازتون میخوام شاگرد اول و دکتر و مهندس بزرگ نکنید ،بچه ها رو برای مقابله با چالشهای زندگی بزرگ کنید ، ، اینم بگم ها دخترم چون تحت فشار نبود از طرف خانواده تا الان تو ۱۲ سال تحصیلش از همه نظر تو مدرسه نمونه بوده و هر مدرسه ای که درسش تموم میشه و میره پایه بالاتر تمام پرسنل مدرسه دلتنگش میشند از مدیر و معاون گرفته تا خادم مدرسه ، همسرم همیشه قدردان تربیت دخترم هست ولی واقعأ من تنها کاری که کردم اینه که عملأ هیچ کاری نکردم ، زندگی رو سخت نگیرید دوستان ، چون سخت گیرد روزگار بر مردمان سخت گیر ، ببخشید بازم زیاد صحبت کردم ، دوست داشتید برای خوشبختی و موفقیت دخترم مهسا یه صلوات بفرستید🙏

دقیقاا منم همینطوریم اما دیگران بهم میگن مرموز  

حالا که نام کاربری رو همسر محترم از قبل انتخاب کرده پس بهتر هم شد😊

احسنت به شما 

ممنونم عزیزم همیشه بگو برامون 

فدای شما ، من کوچیک همتونم ❤️ خوشبخت و عاقبت بخیر باشید الهی

من پارسال با ذوق رفتم پیش خواهر نشستم از وام ویپاد و بلو گفتم گفت به درد نمیخوره! امسال همه خواهرا ویپاد نصب کردن در به در دنبال وام پلکانیش هستن. بهشون گفتم اگه پارسال تا حالا نصب کرده بودین الان همه واماش براتون باز بود.

 شوهر خواهر تازه رسیده به وام سه تومنی و داشت وعده وام ۴ تومنی رو به خواهرم میداد و برا پوله نقشه میکشیدن، گفتم باید با حسابت کار کنی که وام بعدی برات باز بشه. ممکنه وام بعدی رو بهت نده. 

 یه نگاهی بهم انداخت انگار مثلا برو بابا تو که هیچی حالیت نیست! 

منم مثل مستقل خیلی ادم تودار و به قول بقیه مرموز هستم. فقط این چیزارو میگفتم که شاید کمکی باشه برای بقیه ولی دیگه این چیزارو هم نمیگم والا اونا که نمیگن