سلام عزیزم
لطف کردی
اونجا نگفتم که شناسایی نشم
وای دیشب مرگرو به چشم دیدم خیلیییییی وحشتناک بود خیلی خیلی خیلی زیاد نمیتونم به زبون بگم
دیشب رفتم حمام که غسل کنم و بیام سر نماز
دست دخترمم گوشیمو دادم میدونستم با اون کلیپی گذاشتم سرگرمه و نمیاد سراغم
شوهرمم رفته بود سرکار تا ظهر ساعتا ۱۲ نمیومد
بزرگترین اشتباهم این بود در دستشویی رو باز گذاشتم که اگه بهونه گرفت بیاد تو حمام پیدام کنه در حمامهم تا نیمه باز بود
یهو فکر کردم داره گریه میکنه صداش زدم که اومد پست در من داشتم لباس میپوشیدم یهو دستگیره در رو هل داد پایین ۲ سالشه هرچی گفتم مامان بکشش بالا بدترکشیدش پایین
اینفدر داد زدم با سنگ پا زدم تو شیشه که بچه ترسید و فرار کرد توی هال منم هرچی با لگد با سنگ پا میزدم تو شیشه نمیشکست شیشه از این خیلی محکما بود
یهو سرم گرج رفت چشمام سیاه شد دیدم تاریک شد گفتم الان من تا ۵ دقیقه دیگه از این دنیا میرم ولی بچم تا صبح چه بلایی سرش میاد تنها تو خونه هیچکیم نمیفهمه چه بلایی سر من اومده
تا دخترم اومد تو ذهنم بزور باز پاشدم و هی زدم به شیشه میدونستم دستم هم بریده میشه برامممهم نبود حتی اگه قطع میشد تموم تنم میلرزید شل شده بودم اینفدر ذکر گفتم اینفدر کفتم خدایا من اومدم غسل کنم بیام نماز بخونم نمیخوای کمکم کنی که یهو شیشه شکست منم درو باز کردم و دویدم سمت دخترم
اونم گریه میکرد و وحشت کرده بود از سر و صدا
دیگه دستم از دوجا بدجور پاره شده بود
زنگ داداشم زدم گفتم جواب نمیده که جواب داد منو رسوند بیمارستان
کلااا خونه زیر خون بود این همه خون رفته بود ازم
دو سانت بالاتر بود شاهرگم پاره مبشد
یا اگه دخترم پشت در بود شیشه ها میشکستن تو صورتو بدنش
دکتره بهم کفت خدا خیلی دوستت داشته
خلاصه تا مرگ زیاد فاصله ای نداشتم
الانم هیچکاری ازم برنمیاد کلی هم درد دارم🤦🏻♀️ باز خداروشکر شیشه شکست