من خونه بابام تو ناز ونعمت بودم بخدا از وقتی ازدواج کردم کلا از همه چی بریده شدم والا ماهی ۵۰۰هزارتومن بهم میده اونم با منت
منم میخام برم پر دلهره هستم نمیدونم چیکارکنم هزینه مواد چند شد برات
من میخام طلا بفروشم 🥲
دقیقا منم
لاقل هرچی بود اختیار دست خودم بود
امرور رفته بودیم بیرون چند دقیقه دیرتر ازون اومدم خونه از سرکار اومده بود اینقدررر عصبی شده بود که مگه تو ول هستی من اینجا ادم حساب نمیکنی تا این وقت بیرونی کم مونده بود گریم بیاد از داد کشیدناش
مامانمم میگه نکن شوهرم میگه بده بره اشکال نداره موندم بخدا آخه پول میخام پول ندارم 🥲🥲🥲شوهرم میگ مگ دو گرم طلا چی میشه ولی من بیشتر به حرف مامانم اطمینان دارم ولی ۲۰۰ بیعانه دادم ک مامانم میگه بیخیال شو نمیخاد بری آخه رشتم خوبه ها ولی ۲ سال دیگه تازه میتونم باهاش برم سرکار
اون کلاسایی که میگی خونه بابام هی میرفتم چی بوده از اونا مهارتی در نیومده؟ چندساله ای و چند وقته ازدواج کردی ؟
شوهر من ادمیه که هرچیزی که به نفع اش باشه میگه برو
مثلا گواهینامه بزوررر گفت برو بگیر که ماشین ثبت نام کنه باهاش
باشگاه ام بزور هرروز تاکید میکنه صد بار برو بخاطر کی ؟؟ خودش دیگه لذت ببره
با اینکه من اندامم از اول خیلی عالی بود میخاد خراب نشه و باسن و این چرت و پرتا بیشتر در بیارم
کلا منافع خودش رو میبینه تا من
میگه برو خیاطی و اشپزی
اما تا بحث ارایشگری میاد وسط میگه نه و خوب نیست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز