دوتاخاهرشوهر دارم، کوچیکه اگ بخواد بره جایی میبره اما بزرگه وقتی ک میاد بچه هاشو میندازه وردل ما و میرن بازار ک خرید کنن یامثلا میرن داخل اتاق پچ پچ پچ خیلی ناراحت میشم، یبار ب شوهزم گفتم بهشون گفته بود ک نکنین زشته و فلان گفته بودن ما راجب خودمون صحبت میکنیم،خب هرکی باشه ناراحت میشه بهش برمیخوره اگ حرف خصوصی دارین خودتون جمع بشین دورهم منو نگین ک بیام شایدم من زیاد دختر حساسی ام
وای درکت میکنم😐🤝
منم خواهر شوهرم و جاریم اینجورین تا من میرم حرفشونو قطع میکنن ادم دلش میگیره خدایی خب اونا باز همو میبینن چه دلیلی داره پنهونی
عمه های بیشعور منم قبلا این کارو با مامانم میکردن
حق داری.دعوتت نکنن
بچه هاشو قبول نکن خواهر شوهر منم میورد بچه هاشو مینداخت خونه من میرفت دنبال قرو فرش فک کن نوزادش منو بیشتر ازون میشناخت منم یکبار گفتم دیگه نکیتونم نیاورد
ایندفعه بچه هاشو اورد بگو دارم میرم بیرون نیستم
چند دفعه بهونه بیار و بگو نیستم
چند بار هم دعوت کردنت نرو بگو کار دارم یا مریضم
منم میرن تو اتاق بیرون نمیان
یه بار کار داشتم رفتم تو اتاق دیدم ساکت شدن😐 اومدم بیرون ادامه دادن
وای پچ پچ پچ روحق گفتی
منم اوایل خیلی بدم میومد جمع میشدن غیبت منوکه میدیدن ساکت میشدن بعداعتراض هم میکردم قسم خداپیغمبری که راجب توچیزی نمیگفتیم ولی هرکی باشه این حساسیت به وجودمیاد حرفی دارن که شمامیخان ندونی پشت تلفن انقدربگن تاخسته شن ولی توجمع خیلی کارزشتیه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز