2777
2789

من37سالمه خاستگارم میشه گفت زیادداشتم، اکثرا غریبه، توفامیل فقط یکی دومورد بوده، خیلیا هم مستقیما به خودم گفتن، ولی من دلیل اوردمو رد کردم،،کلا روم نمیشه درست حرفمو بزنم بحث ازدواج میشه کم میارم بااینکه علاقه دارم ازدواج کنم،اصلا نمیتونم پسریو راضی به ازدواج کنم اونم بخاد رفتار من باعث میشه بره، 

باکسی درارتباط بودم ازم کوچیکتربود ولی نتونستم به ازدواج ترغیبش کنم بااینکه قلبا دوسش دارم، حالا برادرش باخانمی که 7سال ازش بزرگتره ودوست بوده ازدواج کرده،، کم کم باورم شده عرضه ندارم،، بخداپیشنهادزیاده ولی من نمیدونم چطور رفتارکنم؟ 

میشه کمکم کنید،، اینا که بادوستشون ازدواج کردن بگن چطوری شد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

باید تجربه کنی  اگ چند بار گریه کنی سر قبلیا دلت بشکنه اون موقع یاد میگیری

همه عمرم دوبار ارتباط گرفتم،، باکسی میدونم ازدواج ندارم بهتر برخورد میکنم، هرچند اونام کوتاه صحبت میکنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792