من جن دیدم .یه چیز سیاه مشکی قد بلند و لاغر دستش یکی روی پیشونیش بود تکیه داده بود ب دیوار هر چی ب پسر خالم میگفتم اون چیه نمیدید با این ک میگفتم کنار پنجره ساختمون رو ب رو
با این ک ی برق کم نورم روشن بود
ی بارم محرم روستامون از ته دره صدای عذاداری میومد رفتم تو بالکن داداشم هولم داد فرستاد تو خونه گف بیرون نیا اصلا
الان از ترس دست شوهرم رو محکم گرفتم میگه دیوونه شدی مگه
میترسم
من همش تو خونه میگفتم دعا نویس دعانویس به بزرگیه خدا قسم ی شب خواب دیدم همزاد مادرم داره باهام حرف میزنه ی صدای وحشتناک میگفت من دست از سر مادرت برنمیدارم هرجا بره میام ن تو ن دعانویس کاری نمیتونه کنه
صب واسه مادرم تعریف کردم گفت دیدی بهت گفتم بیا الان خوب شد!!
همون روزم داشتم اهنگ ترکی از گوشیه خودم میریختم به گوشیه مادرم یهو دستم خورد اون صدا پخش شد همون صدای توی خوابم بود اما ایندفعه معلوم نبود چی میگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز