من همش تو خونه میگفتم دعا نویس دعانویس به بزرگیه خدا قسم ی شب خواب دیدم همزاد مادرم داره باهام حرف میزنه ی صدای وحشتناک میگفت من دست از سر مادرت برنمیدارم هرجا بره میام ن تو ن دعانویس کاری نمیتونه کنه
صب واسه مادرم تعریف کردم گفت دیدی بهت گفتم بیا الان خوب شد!!
همون روزم داشتم اهنگ ترکی از گوشیه خودم میریختم به گوشیه مادرم یهو دستم خورد اون صدا پخش شد همون صدای توی خوابم بود اما ایندفعه معلوم نبود چی میگه