2777
2789

سلام دوستان این داستان زندگی من که داره میرسه ب طلاق

ازدواج دوممه ۲۴سالمه ازدواج اولم عقد بهم خورد ب دلایلی و تموم شد

این ازدواجم همسرم ۲۸سالشه و من ۲۴

از همون اول زندگی دخالت کردن طبقه بالای مادرشوهرم بودیم

کم کم فهمیدم شوهرم مشروب و عرق خیلی مصرف میکنه کم کم فهمیدم رفیق باز و کاملا ولگرده .. رفته رفته دست بلند کرد اول هول میداد بعدها خفه میکرد با دستش جلو دهن و دماغمو میگرفت .. هول دادنش سر این بودکه مو ریخته بود زمین گفت موهات میریزه گفتم باش بعد باشوخی و خنده گفتم خونه ی خودمه ها ولی باز جمع میکنم سر اون اینقدر هولم داد ب در دیوار ک شونه ام در رفت


 بار دوم تنها بودم دلم گرفته بود گریه میکردم دلتنگ خانواده ام بودم مسیرم دوره ازشون ۱ساعت رفتم سمتش بغلش کنم ک هول دادم خفه ام کرد دستم زخمی شد ازترس فرارکردم باتاپ خونه ی مادرشوهرم میگفت گریه نکن اعصابم خراب میشه اصلا قبلشم حالش خوب بود دعوا نکرده بودیم 



 ۹ شب میرفتیم بیرون تا۱۰ بعدش منو توخونه تنها میزاشت تا ۱۲ نیم ۱ اونم ب زور مامانش میومد تلفن منو جواب نمیداد

رفته رفته فهمیدم چشم چرون و اینکه تو چت دیدم دوستش بهش گفته ی زن خرابی میاد داداشم باهاش فلان کار کنه امروز خونه دست داداشمه شوهر منم گفته بود منم میام به داداشت بگو منم هستم.. دوستش گفته بود ن تو زن داری . بعد ها فهمیدم از چت هایی ک پاک شده بود و توی سطل بود خونه ی دوستش میرن و کارای بد میکنن ..

مثلا دوستش گفته بود بیا خونمون زنم نیست این گفته بود کی هست من از پشت نیستما اونم گفته بود تو بیا من یکیو میارم ... اینم هی میگفت شرمنده من از پشت نیستم .. و ..



. فیلمهای بد بهم میفرستادن ک زیر ی فیلم ک انگار باگوشی گرفته شد و شبیه پاهای شوهرمه نوشته فیلم خودت شبیه فیلمهای سایت ها نیست و متاسفانه فقط رد فیلم مونده پخش نمیشه ... بعد ها اس داد ب دوستش اگه زنم بفهمه ب زنت میگم بازم من احمق قبول نکردم فکر کردم سوتفاهم 


ی بار رفت پیش همین دوستش قبل اینکه بره رفت حموم بعدش ک ازپیشش اومدهم رفت حموم .


. متاسفانه  زد ناخواسته باردار شدم جفتمون مسکل داشتیم کمی کوتاهی کردم تو جلوگیری  همون ی بار ولی اون بچه میخواست میگفت بفهمم قرص خوردی میکشمت و .. 

ناخواسته باردار شدم 


باردار شدم و نمیدونستم مست کرده بود قبل مستی یکم ب حرف اومدیم اما دعوا نشدا حتی بحثم نشد من گفتم ن ولی بعدش گفتم  چشم و اشتی شدیم و مهربون رفت مست اومد گفت چرا اول قبول نکردی از دستش فرار کردم دستسویی تابره سرکار اما کشیدتم بیرون پناه بردم خونه مادر شوهر لگد بهم زد از بین کمر و شکم  حتی مادرش و برادرش طرف منو گرفتن 


فرداش ب خون افتادم نمیدونستم باردارم تازه از کنار گوشم مشت زد ک قولنجام شکست خلاصه بعدش فهمیدم باردارم هماتوم دارم به علت همون ضربه متاسفانه بچه نموند هماتوم رشد کرد جذب نشد و بچه سقط شد حالا میرم واسه طلاق ..



. قبل ایناهم درکنار این اخلاقای بد شوهرم مادرشوهرمم مدام یادش میداد مثلا میگفت وقتی نیستی درو میکوبه تا ظهر میخوابه نمیدونم امروز بهم اخم کرد درحالی ک‌ اینطور نبوده ..پدرشوهرم قول داد سمت مشروب نره اما وقتی همون شب ک لگد زد بهم گریه کردم اروم همونجا ... پدرشوهرم  حمله کرد سمتم  نزدتم  اما از اون لحظه اش  خیلی ترسیدم مادرشوهرم جلوشو گرفت  ... پدرشوهرم گفت چرا اعصاب مارو پسرمو خراب میکنی اصلا تو دروع میگی مست کرده منم مدرک داشتم ک مست کرده ولی رو نکردم تا دادگاه ..


خودمم اخلاقای بد داشتم نمیگم عالی بودم نه منم اخلاق بدداشتم اما ن در حدی ک بگیره بزنتم  ولی قبول دارم گاهی بچگی کردم بی دلیل غر زدم جایی حق بااون بود من قر زدم الکی گیر دادم ولی خب شد دیگه خیانت نکردم از کتکاش چیزی ب خانواده ام نگفتم 


مثلا میگفت من مشکل ندارم تو قرص میخوری بچه دار نشی در حالی ک داشت گرفت منو زد انگشتام زخم شد خواهر شوهرم ب دادم رسید وگرنه میزد همون شب باز منو گذاشت خونه رفت از ۷غروب تا ۱۲ و نیم مست اومد خونه اینقدر سرم داد زدا از ترس جیکم در نمیومد میگفت چرا گیر میدی بهم 



اخلاق خوبی ام داشت شکاک نبود پول میداد خرج میکرد سرم نمیکوبید نداشته هامو ولی خب اینکاراش باعث شده که برم طلاق ولی دلم ب همین اخلاقاش خوش بود میترسم طلاق بگیرم ازدواج بعدیم از اینم بدترشه لااقل این بهم تاحدودایی در حد لباس خرج مبکرد اما هدیه روز زن و ولنتاین و سالگرد عروسی هیجی نداد گفت ندارم دستم خالیه


نظرتون تصمیمم درسته ؟دلم براش تنگ شده

یه سال زندگی کردیم میگم ازدواج بعدیم اگه شوهرم شکاک باشه پول نده خرج نکنه اونوقت چی

از اون‌مردایی نبود ک زیاد پشتم در بیاد ولی بعضی وقتا خوشحالم میکرد با کاراش خیلی خیلی خوشحالم میکرد ولی درکنارش ایناهم بود


مثلا بچم سقط شد نیومد الکی گفت بلاکم کردی و نمیدونم توگفته بودی نیام ..

دیروز اومد اس های خیانت و رابطه از پشت رو نشون دادیم بهش دستاش میلرزید جوابی نداشت لرزش داشت گفتم پاشو برو رفت بعد کلی اس داد اونا شوخی بوده چت بوده درحد چت بوده  قسم قران و امام ک شوخی بوده اول گفت جرا ب گوشیم دست زدی بعد گفت جرا ب خانواده ات گفتی 


تصمیمم درسته طلاق بگیرم ؟یا فرصت بدم 

دلم شکسته .. مریضم ..لایکم کنید براتون امن یجیب میخونم... هروقت دلتون گرفت لایکم کنید براتون امن یجیب میخونم سرنماز دعاتون میکنم تاخدا ب حرمت شما خوبا ب منم کمک کنه

خانواده اش و خانواده ام چندین بار نصیحت کردن مشروب بزار کنار رفیق بزار کنار اما بدتر شد اصلا ...

مضمون اس ها این بود که 

شوهرم گفت کی هست خودمو خودت 

اونم گفت یکیو میارم 

شوهرم گفته شرمنده من از پشت نیستم

اونم گفته تو بیا حالا من ۴۵ دقیقس منتظرتم

اینم گفته نیام اصرار کنیا من از پشت نیستم

و رفت پیشش روز زن بود

خانوادم پشتم هستن حسابی و محکم 

دلم شکسته .. مریضم ..لایکم کنید براتون امن یجیب میخونم... هروقت دلتون گرفت لایکم کنید براتون امن یجیب میخونم سرنماز دعاتون میکنم تاخدا ب حرمت شما خوبا ب منم کمک کنه

فیلم های خیلی زشتی ام میفرستن ب هم خیلی زشت 

ی فیلم بود ک ۳۶ ثانیه انگار پاهای شوهرم بود ی خانم یا یه اقایی ک بدنش ظریفه روشه چهره معلوم نیست زیرش نوشته فیلمهای خودت

و بعدش کلی فیلم های زشت ب هم فرستادن اونم متاهله و بچه داره 


مادرشوهرمم میگفت امار اون اقا تو محل جالب نیست 

دلم شکسته .. مریضم ..لایکم کنید براتون امن یجیب میخونم... هروقت دلتون گرفت لایکم کنید براتون امن یجیب میخونم سرنماز دعاتون میکنم تاخدا ب حرمت شما خوبا ب منم کمک کنه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خانواده اش و خانواده ام چندین بار نصیحت کردن مشروب بزار کنار رفیق بزار کنار اما بدتر شد اصلا ... مض ...

نمیدونم مغزم ایرور داده دیگه کلا هنگ کردم 

هرچه دادم به اوحلالش باد

مادرشوهرم دعواش کرد گفت با فلانی نگرد امارش خرابه خانوما تو محل حرفای خوبی نمیزنن 

اینم فوری ب اون اس داد گفت ک اگه زنم بفهمه من ب زنت میگم 

دلم شکسته .. مریضم ..لایکم کنید براتون امن یجیب میخونم... هروقت دلتون گرفت لایکم کنید براتون امن یجیب میخونم سرنماز دعاتون میکنم تاخدا ب حرمت شما خوبا ب منم کمک کنه

من نظر خودمو میگم

با اخلاقای دیگش کاری ندارم ولی اگه مطمئن میشدم با کسی رابطه داشته حتی یکبار به هیچ عنوان دیگه قبولش نمیکردم و طلاق میگرفتم

میشه برای سلامتی نی نیم یه صلوات بفرستی🥺❤️

واقعا هنوز داری میپرسی تصمیم طلاق درسته یا نه؟؟؟

 هنوز میخای فرصت بدی ؟؟

چطورمیتونی انواع خیانت ها رو ببینی و هنوز فرصت بدی 

 میخای فرصت بدی که دفعه دیگه دور از جون هزار دور از جون جنازت بیارن بیرون از خونش 

 ببخشید نباید اینو میگفتم  ولی واقعا عصبی شدم 

  تو طلاقم گرفتی حداقل تا چند سال فکر ازدواج مجدد نباش 

نمیدونم مغزم ایرور داده دیگه کلا هنگ کردم 

متاسفانه حقیقت داره مثلا پیام رو انکار میکنه میگه من از بعد عروسیمون تا عید اون اقارو ندیدم اصلا درحالی ک دروغ میگه دیده مطمئن مطمئنم 

دلم شکسته .. مریضم ..لایکم کنید براتون امن یجیب میخونم... هروقت دلتون گرفت لایکم کنید براتون امن یجیب میخونم سرنماز دعاتون میکنم تاخدا ب حرمت شما خوبا ب منم کمک کنه
خانواده اش و خانواده ام چندین بار نصیحت کردن مشروب بزار کنار رفیق بزار کنار اما بدتر شد اصلا ... مض ...

خیلی ادم لا ابالیه،ولی ب ته دلتم رجوع کن ببین اگه هنوزباهاشه بریدپیش روانکاو

هرچه دادم به اوحلالش باد
واقعا هنوز داری میپرسی تصمیم طلاق درسته یا نه؟؟؟  هنوز میخای فرصت بدی ؟؟ چطورمیتونی انپاع خیا ...

ازدواج خوب میکنم باز نکنه بعدی ازاین بدتر شه 😔😔

دلم شکسته .. مریضم ..لایکم کنید براتون امن یجیب میخونم... هروقت دلتون گرفت لایکم کنید براتون امن یجیب میخونم سرنماز دعاتون میکنم تاخدا ب حرمت شما خوبا ب منم کمک کنه
متاسفانه حقیقت داره مثلا پیام رو انکار میکنه میگه من از بعد عروسیمون تا عید اون اقارو ندیدم اصلا درح ...

قطعا داره دروغ میگه اگرم میخوای جاده باریکی بزاری براش تا اقرارنکرده نبخشش

هرچه دادم به اوحلالش باد
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز