بچه ها چشمتون روز بد نبینه،یبار با دوستام تو دانشگاه،یه اکیپ بودیم وجه اشتراکمون خوندن رمانای چیپ بود،حالا یه رمان دیدیم جز رمانای ممنوعه بود حالا ما فکر کردیم موضوعش اجتماعیه خاصی رو گفته شروع کردیم به خوندن یه کوچولو خوندیم هممون به این حالت
حتی نمیشه گفت +18 +30 بود اصن وضعیا بستیمش همون چند صفحه اولو دیدیم
حتی نمیشه گفت +18 +30 بود اصن وضعیا بستیمش همون چند صفحه اولو دیدیم
میگم که من برعکس همه ام نوجوانیم کتابای خوب میخوندم الان رمانای ابدوغ خیاری
مازاراتی،اسمش چی بود
پیکان
رنگ سرخ لباس با پوست سفیدم هارمونی جالبی ایجاد میکرد بعد بعضی وقتا حس میکنم یه سری از دخترای رمانا مازوخیسم دارن مثلا پسره میره و میاد یکی میزنه در گوش دختره ولی دختره کلی کیف میکنه و تو دلش قربون صدقه ی جذبه ی اقاشون میره 
یا مثلا پسره تجاوز میکنه به دختر ولی پس فرداش دختره عاشقش میشه
یا مثلا پسره تجاوز میکنه به دختر ولی پس فرداش دختره عاشقش میشه
شیدایی یادم نیست اسمش ولی یادمه اسم نویسندشو سرچ کردم مثل اینکه رمان دیگه ی این نویسنده ی فرهیخته اسمش "دختر خراب" بود
دختره کرم میزنه خطچشم میکشه ،ریمل میزنه ،با رژ گونه ،و یه رژ براق ،بعد میگه ساده دوست دارم زیاد اهل ارایش نیستم
پیکان پس نویسنده ش کلا مشکل داشته
ساااااده به زندگی امیدوارم کردی دوستم خخخخخ
آره باران انقدر همون صحنه اول رمانه فاجعه بود ما منظورشو نمیفهمیدیم یکی از سال بالاییا رو صدا کردیم واسمون توضیح داد بعد از اون متنبه شدم رفتم سراغ تاریخ ویل دورانت
بعد از اون متنبه شدم رفتم سراغ تاریخ ویل دورانت
ادبیات ثقیلی هم داشته پس
اتفاقا دیروز یه تاپیک رمانگونه بدون با همین موضوعی که تو گفتی ساده!!بسی فیض بردیم
بچها منم به فاصله سنی زیاد علاقه مندم یعنی اثر همین رماناس؟
نسل امروزی عشق کل کل داره
رمان درسبک قدیم عنایت بفرمایید
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز