2777
2789
عنوان

به نظرتون گوشمو سوراخ کنم؟

222 بازدید | 8 پست

حتی نمیدونم کجا باید انجامش بدم، بچه بودم سوراخ کردم میخوام دوتا دیگه اضافه کنم ولی اگزما و حساسیت دارم کسی تجربه داره؟

برای آرامش اعصابم به مدته اعلان‌ها رو چک نمیکنم 😌

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

همین که حساسیت داری بده دوستم خیلی اذیت شد چون خیلی حساس بود ولی مطب یا درمانگاه ها دستگاه دارن باهاش سوراخ میکنن😈

😈😈😈ما نسل بدجنس گرا هستیم،هرچه بدتر باشند،بیشتر جذبشان میشویم.😈ازکی اینقدر بدجنس شدی؟؟؟از وقتی که به ذات اصلی آدما پی بردم.😈مهربونا واقعیتا رو بهتون نمیگن،حقیقت رو همیشه از ما بدجنسا میشنوین. 😈یه دختر بد می ارزه به صدتا خوب!🖤.😈تا وقتی بد نشی نمی‌فهمن چقدر خوب بودی!😈😈😈.دَر حال مَرگ ████████▓99%.🖤🖤😈😈
2803

کلینیک ها همشون دستگاه سوراخ کردن گوش رو دارن

لطفا اگه نظرتون مخالف منه ریپ نزنید بذارید اسی خودش جواب بده .من دلسوزی یا تجربه یا هر حرفی میزنم برای اسی هست .حوصله ی قانع شدن قانع کردن شما رو ندارم .چون آخرش دعواست .

تزریقاتیا 

ولی حساسیت داری نکن 

شب ها که به جای مادرم بیمارستان پیش خواهرم میموندم خیلی اذیت میشدم چون روزها هم دانشگاه میرفتم و نمیتونستم به صورت جایگزین استراحت کنم قطعا اون روزها زشت ترین ورژن خودم رو داشتم و همزمان باید سعی میکردم که خودم رو شاداب نشون بدم تا  به عنوان یک پیشکوست، دردِ بیماری خواهرم رو کوچیک تر نشون بدم یک روز که تازه از بیمارستان برگشته بودم با موهای وز وزی و چشمای گود افتاده بالای سر کتری وایستاده بودم که چشمم به یک هسته ی خرما کنار شعله ی گاز افتاد که حرارت و شعله به طور مستقیم به اون هسته میخورد دیروز هم اون هسته رو موقع درست کردن چای دیده بودم پریروز که موهام کمتر از اون روز وز وزی بود هم همینطور! همچنین موقع شام درست کردن و ناهار گرم کردن هم دیده بودمش به طرزعجیبی استوار بودو صبور!شاید فکر میکرد بالاخره روزی کسی از بین شعله ها برش میداره و توی خاک نرم میزارتش و جوونه میزنه و بالاخره رشد میکنه ((متاسفانه باید بگم اون هسته خود من بود!منی که سالها در فشار وزجر و درد سکوت کردم چون امید داشتم روزی خدایم مرا از میان شعله ها برمیدارد آبی بر رویم میریزد و جوانه زدنم را تماشا میکند غافل از اینکه خدایم سالهاست مرا در میان شعله های آتش در زیر کتری بزرگی رها کرده است)) درحالی که من گمان میکردم او نگهدار و پناه من است ✒️خاطرات یک مینیاتوری
2804
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز