2777
2789
عنوان

کسی بوده که بچش تو کلاس اول مشکل نوشتن داشته باشه؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 168870 بازدید | 740 پست
شعله جان من هر چی سرچ کردم اضطراب رو اونجوری که تو ذهنمون هست معنی کردن مثل اضطراب از جدایی امتحان و ...............
پسرات آزاد هستن مثل پسر من؟؟؟
پسر من تو اتاقش از بدو تولد تا الان آزادی کامل داره.... رنگ انگشتی و مداد و ماژیک و آبرنگ و ...... میتونه به دیوار و کمد بماله و بازی کنه.... کوچیکتر بود مداد شمعی و پاستل میدادم بهش آشپزی میکنم کف آشپزخونه نقاشی کنه...
1 کابینت هم و کشو هم تو آشپزخونه داشت که وسایل بیخطر آشپزی توش بود برای خودش منم اگه میخواستم بر میداشتم دوباره میزاشتم اونجا.....
الانم بعضی وقتها پارک میره اسباببازی میاره پارک با خاک بازی میکنه و زمینو میکنه و آب میریزه و گل میکنه.... اگه بدونی مامانا حالشون بهم میخوره از من و پسرم! اصلا اهمیت نمیدم اگه اونا هم میدونستن چقدر خوبه بچه هاشونو منع نمیکردن!
میزاشتم و میزارم تو چمن پارک خواست کفششو دربیاره و پابرهنه بدو بدو کنه... بخوابه و سرشو یزاره زمین... اصلا نمیگم کثیفه.... فقط دستشو به دهن و چشمش نباید بزنه که رعایت میکنه.
پسر منم شمارش اعداد رو خوب نمیگه چون من اصلا باهاش کار نکردم! زود از کوره در میرم گذاشتم بره پیش ببینم مربی چجوری تدریس میکنه منم همونو انجام بدم....
شعر بلد نیست چون من بلد نیستم و نمیخونم ! ولی 10 سوره قرآن رو بلده... بیشتر یاد ندادم چون خودم از حفظ نکردم... شبا قبل خواب 1 سوره میخونیم و میخوابه.. من اصلا اهمیت نمیدم که یاد بگیره یا نه من فقط میخونم بعد میبینم اونم حفظ شده:)
اگه بخوام یادش بدم فشار بهش وارد میکنم برای همین بیخیال هستم و فکر میکنم اینکار من بهش آرامش میده و زودتر یاد میگیره...
شاید این استرس و نگرانی از تو به بچه هات میرسه؟؟؟ اینکه چرا یاد نمیگیره انجام نمیده؟؟؟؟

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

سلام و صبح به خیر
شعله جان پسر من تا تابستون کلاس اول حتی اسم رنگها رو بلد نبود البه تشخیص میداد ولی برای قرمز میگفت رنگ خون برای آبی میگفت رنگ دریا برای زرد میگفت رنگ خورشید و بقیه رنگها رو اینطوری میشناخت ولی اسمشونو نمیگفت کلی باهاش کار کردیم تا یاد گرفت شعر هم نه اون موقع نه الان خیلی خوب بلد نیست البته تک و توکی بلده ولی سوره تو 3 سالگی چند تا یاد گرفت که اونا رو هم الان به کلی فراموش کرده ....منم مثل شینا جون پسرم رو تو خونه کاملا آزاد گذاشتم و بیرونم میریم اجازه میدم گل بازی کنه ...حتی تو خونه تمام وسایل دکوریمو شکست وسایل خونه رو خراب میکرد البته عصبانی میشدم ولی کتک اصلا نمیزدم ....اول سال هم که رفت مدرسه به معلمش گفتم اصلا نمیخوام عالی باشه خوب یا متوسط مایل به خوب باشه برام کافیه مادرا بعضیهاشون بچه هاشون 18 میشد میخواستن خودشونو بکشن ولی من اصلا دعواش نمیکردم البته باهاش کار میکردم ولی دیگه خودمو نمیکشتم ....در ضمن شعله جون بهره هوشی پسرت از حد طبیعی بالاتره پس اصلا نگران نباش
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
وارد کنندهٔ برند h&m برای خانمها ،آقایان،و دختر پسرهای ناز


از فیسبوک و وبلاگ ما دیدن کنید

http://brandgallery.blogfa.com/

از وبلاگ ما دیدن فرمایید ...... لباس کودک http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=844773
پروین جون منم بچه ها رو ازاد گذاشتم باور کن پریروز پیامو برده بودم ارایشگاه پویا همنشست تو چمنهای کنار جدولها و شروع کرد به خاک بازی هر کی رد میشد اول به پویا و بعدم به من نگاه میکرد اصلااااااااااااااااا برام مهم نبود یعنی میخوام بگم من بکن نکنشون نمیکنم اما خوب تو این مرحلرو گذروندی اما من هنوز شک دارم میگم اینها که هیچی یادشون نمیمونه چطوری میخوان تو مدرسه چیزی یاد بگیرن از الان مشکلو کمرنگ تر کنم میدونم که نمیشه کاملا حلش کرد اما خوشحالم که تو هستی و میتونی از تجربه هات برام بگی
شنیا جون خوب تو بچنو مهد نمیبردی که من بچه هام مهد میرفتن و اصلا شعر یاد نمیگرفتن تا یکی بهشون میگفت شعر بخونین سریع میگفتن بلد نیستیم و در میرفتن من اصلا برام خوندن شعر مهم نیست مهم اینه که تمرکز ندارن تا یه چیزی یاد بگیرن
مثلا هر چی میخوام تو قالب بازی باهاشون شمردن رو یاد بدم میشینن ها اما اصلا یاد نمیگیرن منم به قول پروین باید یکم بیخیال تر باشم حتما مشکلشون تا سن مدرسه بهتر میشه
شعله جان پسر من تا قبل از امسال مهد میرفت نزدیک 2 سال شد. مهدشون از اول امسال بسته شد آخه مدیر مهد خانم دکتر اطفال بود که دوقلو پسر داشت همش بچه هاش دست پرستار بودن برای همین اومد مهد زد وقتی هم بچه هاش 8 ساله شدن باز مطب رو راه انداخت برای همین از اول امسال مهد بسته شد و منم دیدم از مهر به امید خدا میخواد بره مدرسه گفتم یکم خوش بگذرونه:))))))
البته بگم مبین اولا که میرفت مهد خیلی شعر یاد گرفت ولی مربی عوض شد اصلا شعراشو یاد نمیگرفت تازه رنگ آمیزی هم نمیکرد با کلی کلک فهمیدم مربی تاکید میکنه از خط بیرون نزنه استرس به بچه منتقل کرده برای همین رنگ آمیزی نمیکنه منم 1 مدتی بیخیال شدم و نقاشیهاشو سفید میاورد خونه منم خیلی بیخیال میگفتم چرا رنگ نشده میگفت کار تو خونه هست هیچی نمیگفتم بهش....
1 روز هم گفتم بیا باهم رنگ کنیم که اصلا دست به مداد نزد منم شروع کردم خیلی آروم رنگ کردن و یکدفعه از خط زدم بیرون اگه بدونین پسرم چیکار کرد انگار من جنایت کردم!!!!!!!!!!!!!!!!
خیلی خونسرد گفتم چیزی نیست مهم نیست دوباره سعی میکنم و از خط بیرون نمیزنم ولی اینکارو چندبار دیگه هم انجام دادم.... آخرش هم پسرم کمی آروم شد گفتم آهان با پاکن پاکش میکنم.. یعنی همین شد که پسرم دوباره نقاشی کرد اگه هم از خط بیرون زده بود یا ..... اصلا هم ایرادی نگرفتم فقط تعریف کردم....
شعر هم دوباره وقتی مربی عوض شد یاد گرفت.... فکر میکنم به مربی خیلی ربط داره مثلا اون مربی که پسرم چیزی یاد نمیگرفت شانسی و اتفاقی فهمیدم که بعضی بچه ها رو بوس میکنه و آوانس میده به بعضی هم مثل پسر من میگه تو بزرگی باید اینکارو نکنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
منم رفتم به خانم دکتر گفتم خیلی هم شدید گفتم اگه بزرگه دانشجو بود نه مهد کودکی!!!!!!!!!!!! اونم برای مربی خوب جا انداخت ولی خودت میدونی که این مشکلات تمومی نداره و نمیشه هی من شکایت کنم و ... خیلی سعی کردم رو پسرم کار کنم و دید بهتری از جامعه بهش بدم ....
ضمنا بچه های باهوش چیزای خیلی بیشتری رو میفهمن و مسائل رو با دید کاملا متفاوتی درک میکنن.... مشکلاتشون هم بیشتر ار بقیه هست...
سلام دوستان ممنون از مطالب مفیدتون من دختر کلاس اولی دارم و مشکلی که داره با بقیه خیلی فرق میکنه لطفا اگر میتونید راهنماییم کنید دخترم به تنهایی اصلا بازی نمیکنه و اصلا با خودش سرگرم نمیشه مثلا اگر صبح زودتر از من از خواب بیدار شه اینقدر میشینه بالا سرم و بهم زل میزنه تا از خواب بیدار شم حتی اگر شده 2 ساعت طول بکشه با اسباب بازیهاش بازی نمیکنه و خیلی وقتها که سر وصداش نمیاد وقتی میرم اتاقش میبینم تو تختش دراز کشیده و به یک جا خیره شده و هیچ کاری نمیکنه البته اینم بگم که اگر یک هم بازی داشته باشه خیلی نرماله ولی وقتی تنهاس انگار هیچ طوری نمیتونه سرگرم بشه خیلی خیلی زیاد صحبت میکنه و ازصبح تا شب 1000 بار یا بیشتر من رو صدا میکنه خودم احساس میکنم خلاقیت نداره اما از نظر صحبت کردن و زبان خیلی عالیه بیش از اندازه منطقیه و این باعث میشه خیلی تخیل قوی نداشته باشه
یاسمین جان سلام خانم خوش اومدی
بعضی بچه ها تنهایی بازی نمیکنن.... مثل داداش خودم یا بازی نمیکرد من باید باهاش بازی میکردم یا یه گوشه میشست بیصدا بعد میدیدی آرمیچر اسباب بازیهاشو در آورده!!!
اینکه یه جا بشینه و خیره بشه نمیدونم هیچی نمیدونم نظر هم نمیدم چرا مراکز ارزیابی اختلال حواس نمیبری؟؟؟ اگه موردی باشه بهت میگن دارو به بچه نمیدن که با بازی درمانی مشکلش رو حل میکنن....
من اون روزیکه پسرمو برده بودم برای ارزیابی یه خانمه بود دختر 3 ساله داشت آورده بود میگفت از من جدا نمیشه و ....
میخواست دوره بازی درمانی رو برای بچش شروع کنه....

فقط هر کاری برای دخملت کردی بیا اینجا هم بگو تا بقیه مامانها هم ازش استفاده کنن.
رژین جان اینجا قسمت بجه های پیش فعال نیست عزیزم....

ممکنه اختلالی باشه که باید توسط ارزیابها مورد ارزیابی قرار بگیره صفجه اول همین تاپیک میتونی شماره چند مشاورو ببینی....

من پسرمو بردم فرزندان برتر تو پاسداران ارزیابیش کردن....
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز