با سلام ، از بدو تولد دخترم از پدرش جدا شدم چهار سال پدرمو در آورد انقدری که حضانتو دادم به باباش ،الان یک‌ماهه دخترمو برده نه می‌ذاره ببینم نه صداشو بشنوم میگه برو شکایت کن با مامور بیا هر هفته ،منم سر کار میرم نمیتونم هر هفته درگیر بشم ،یکی میگه ول کن میاره ،یکی میگه نه برو بجنگ یکی میگه ازدواج کن ،و...و...من فقط دلتنگ دخترمم و البته دخترم با اینکه چهار ساالشه قوی و منطقیه ولی میدونید که دل مادر چه حالی داره .....حالا شما بگید چیکار کنم ، صبر کنم ،بجنگم ....دارم دیوونه میشم
دخترت با خودت راحت تره یا باباش؟
طبیعتاً دخترا با مادر راحت ترن اما استثنا هم کم نیست
دختر شما چطوریه؟
فقط میتونم‌بگم بمیرم برای دلت خواهرم
خدا به دادت برسه.
شرایط سختیه.
مگه دادگاه روز مشخص نکرده بچه رو ببینین؟
من برعکس شمام نمیزارم شوهرم بچه هارو ببینه بهش هم گفتم برو با مامور بیا
اگه شوهرت مثل من باشه کوتاه نمیاد
چرا مجبور شدی حضانتو بهش بدی؟
منم مادرم... خیلی به پسرم وابستم.خار به دستش بره میمیرم. شبا باید سرش رو بالش خودم باشه. ولی تقریبا یک ماه قهر بودم خونه مامانم دلم براش تنگ نمیشد نمیدونم چرا
تو چه شرایط سختی گیر کردی لج کرده باهات
حضانت تا ۷ سال با مادر هست برو شکایت کن
یا بده چند تا از آشناهات یه دست کتک مفصل بزنشش حساب کار دستش بیاد
اگه میتونی برو دوباره درخواست بده حضانتشو بگیر
اتفاقا ی بار زنگ بزن بگو ممنون که از دخترمون خوب نگهداری میکنه و مراقبش حالا که پیش تویه خیالم راحته راستش ی خواستگار خوب دارم که میخوام ازدواج کنم شرایط بردن دخترمون. نداشتم. ازت ناراحت بودم بخاطر اینکه نمیزاری ببینمش ولی الان فهمیدم حکمت خدارو تازه قدردانتم.
تا هفته آینده با ساک میاردش جلوی درتون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز