منم ۱۰ ماهه مهربون داداشم و از دست دادم
با این تفاوت که بعد مرگش خونوادم افتادن دنبال دیه اش که بگیرن بزارن تو بانک و با سودش عشق کنن
ولی شکر خدا مهریه خانومش مانع شد
و دیه به جای مهریه به زن داداشم تعلق گرفته
تو روز مرگش برادر بزرگم و پدرم زیاد ناراحت نبودن
ولی روزی که فهمیدن دیه بهشون تعلق نمیگیره
کارد میزدی خونشون درنمیومد
به قدری که ناراحت بودن
بعد مراسم هفتم وچهلم ، نه خیراتی دادن ونه فکر قرض هاش بودن
خونه نیمه ساختی که قرار بود بعد عروسی بدن برادرم چند سال توش بشینه تا صاحب خونه شه رو
زود برداشتن خرجش کردن و دادن دست مستاجر
لباسها و وسایلش و کلا از خونه خارج کردن
هر چی طلب داشت واز بدهکارها جمع کردن و برای خودشون برداشتن و دارایش و هم کم کم آب میکنن و خرج تعمیر خونشون و تعمیر مبلهاشون میکنن
خلاصه که نه به فکر خمس و نه نماز قضاهاش و نه
قرض ها و خیرات...
هیچی دیگه...
منم میبینم و میسوزم و دم نمیزنم
فقط خدا رو قسم میدم به عظمتش
خودش اون دنیا به برادرم رحم کنه
واز رحمت دیگران بی نیازش کنه🙏🙏
خلاصه تا آدم زندست باید فکری برای خودش کنه
که بعد مرگ ، معلوم نیست چقدر برای اطرافیان مهمی