2777
2789
عنوان

زندگی با دوتا بچه چجوریه؟؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1894 بازدید | 41 پست
ببین سختی خاصی نداره . سختی های اصلیش مثلا همزمان مریض میشین مشکل خواب خودتون و بچه دوم ببین بچه اول من فوق العاددددددددددده بهم وابسته بود . همه میگفتن این بچه از پا میافته تو بری بیمارستان پیشنهاد سزارین شد . ولی هرچی فکر کردم دیدم واقعا حیفه هم اولی طبیعی بوده هم اینکه من واقعا بعد بچه دوم باید سرپا باشم و سریع برم خونه روز قبل زایمان تمام وسایلی که نیاز داشت از عروسک و لوازم التحریر و فلان و این چیزا براش تهیه کردم و کادو گرفتم و گذاشتم صندوق عقب ماشین روزی که اومدم خونه بهانه ها شروع شد ..... موهام میخارن . موهام اذیتم میکنن . هوا بده . نفسم بالا نمیاد . موهام درد میکنن ... نواع درد و مرضا اومد سراغش کسی هم میاومد خونه حتما کادو میخرید برا دخترم
زشتی بندگانش را میداند ، اما می پوشاند ؛ آگاه است ، اما پنهان میکند ؛ نافرمانی میشود ، اما با بزرگواری می بخشد .

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کم کم خوب شد ... ینی به یک هفته نرسید که دخترم عاشق برادرش شد ..... الان اوضاع جوریه که از هم دور باشن . تب میکنن ... بشدت وابسته ان هرچند خیلی سربسر هم میذارن و کرم میریزن ولی خوب خیلی همدیگه رو دوست دارن
زشتی بندگانش را میداند ، اما می پوشاند ؛ آگاه است ، اما پنهان میکند ؛ نافرمانی میشود ، اما با بزرگواری می بخشد .
از همین الان سعی کن اولی رو به پدرش وابسته کنی کاراشو برعهده پدرشبزار اگه کنار خودت میخوابه کم کم بزار پیش باباش بخوابه دوتاییشونو بفرست برن خرید و گردش دومی که اومد یه روزایی بزارش پیش یکی و خودت تمام وقتتو بده به اولی یه تجربه بهت بگم بچه دومم که اومد دختر اولم با اینکه به باباش زیاد وابسته اس همه کاراشو میخواست که من بکنم روز سوم که دومی رو برای غربالگری تیرویید بردن من و دختر اولیم تنها شدیم باهم بازی کردیم و برنامه دیدیم واقعا اخلاقش بهتر شد الان دومی ده ماهشه تازه دارم یه کم راحت میشم
قدرت نه دست هیتلر است و نه دست ‌تمام کسانی که جنگ به پا کرده اند... قدرت دست کسی ست که می فهمد؛ دوستش داری !
مگه ما با خواهر برادرامون دعوا نداشتیم ؟ بازی نمیکردیم ؟ کتک کاری نمیکردین ؟؟؟ هم تلخ بود هم شیرین
زشتی بندگانش را میداند ، اما می پوشاند ؛ آگاه است ، اما پنهان میکند ؛ نافرمانی میشود ، اما با بزرگواری می بخشد .
منم بچه هام اختلافشون سه سال و ده ماهه راحت با هم کنار اومدن الانم هرکی به اولی بگه نی نی تونو ببریم میگه نه اجی خودمه پسر خالم اختلاف بچه هاش نه ساله ولی اولی خیلی دومی رو اذیت میکنه الانم ازش بپرسی داداشتو دوست داری میگه نه به خود بچه هم هست دختر اول من خیلی اروم ومظلومه و راحت خواهرشو پذیرفت
قدرت نه دست هیتلر است و نه دست ‌تمام کسانی که جنگ به پا کرده اند... قدرت دست کسی ست که می فهمد؛ دوستش داری !
بستگی داره شما و همسرتون زندگی رو چطور مدیریت کنی وقتی سخت بگیری سخت هم میگذره برات ... .وقتی اسون بگیری اسون میگذره
زشتی بندگانش را میداند ، اما می پوشاند ؛ آگاه است ، اما پنهان میکند ؛ نافرمانی میشود ، اما با بزرگواری می بخشد .
من کلا آدم آسونگیری هستم. زیاد سخت نمیگیرم. در عین اینکه حواسم به بچه هست و تا حالا اولی رو بیشتر از دوسه بار بهش فقط اخم کردم. اما میخوام کلی ببینم چجوریه...
نی نی عزیزم... روزای خوبی با هم داریم...... دلم قرصه به "فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین" سپردمش به خودت
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  5 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  6 ساعت پیش