ببخشید اومدم اینجا چون گفتم شاید اسی ناراحت بشه
من س سال پشت کنکور موندم و هر س سال اوایل راه ب خودم میگفتم ک دیگ امسال میترکونمو از این حرفا ولی بعدش همیشه جا زدم خودمو میکشتم روزی س ساعت البته روزایی ک پر از امید میبودمو و تمااااااام تمرکزمو رو هدفم میزاشتم خیلی خوب میتونستم بخونم خستگی برام معنایی نداشت ولی کلا تو این س سال س فقط چن بار این اتفاق واسم افتاد و راستش هر س سال وقتی بعد اردیبهشت میشد دیگ میگفتم تموم شد و نخوندم و خاک تو سرمو ..
بخاطر همین حتی یه ساعتم نمینشستم بخونم و رتبم دوباره افنضاح😔
راستش هیچوقت باور نداشتم ک بتونم هیچ وقت و ادم کمال گرایی بودم مثلا کلا سه ساعت درس میخوندم و شایدم کمتر بعد میگفتم عب نداره فردا سیزده ساعت میخونم و فردا هم میدیدم ک سیزده ساعت واقعا از توانم خارجه و دیگ کلافه میشدم کلا لا کتاب میبستم و دیگ حال نداشتم بخونم و ....نمیدونم شاید همه اینا رو گفتم ک تنبلی های خودمو توجیه کنم😔
راستش نمیدونم چ کار کنم ولی یه دلم میگ یه بار دیگ بمونم و حداقل یه بار واس خواستم تلاش کنم عقلم میگ تو یه سال دیگ هم بمونی بازم هیچ کار نمیکنی و شاید داری برای اینک سرکار نری و کاری نکنی و ....وقت میخری...
خیلی خسته ام یعنی اگ همین الان یه نفر بم یه روش خودکشی ک کسی نفهمه خودکشی بوده یاد میداد حتما همین کار و میکردم....من خیلی ادم با اراده ای بودم از وقتی ک تو جو کنکور قرار گرفتم تنبلی هام شروع شده
ببخشید زیاد شد واقعا دلم میخواست با یکی دردل کنم
ب نظرت من یه سال دیگ بمونم باز نمیخونم؟