2777
2789
عنوان

همش نگران حرف نزدن پسرم هستم

| مشاهده متن کامل بحث + 166 بازدید | 27 پست
الان دو سال و ۴ ماهشه خوب پیشرفت کرده و در حال پیشرفته هرچی بیشتر معاشرت داشته باشه و مهمونی بره خانه بازی ووو کلا جاهایی که بتونه ارتباط برقرار کنه و باهاش حرف بزنن خودش باکسی حرف بزنه خیلیییییییی تاثیر داره
اهل بهشت بر چیزی از مالهای دنیا پشیمان نمیشوند ( حسرت نمیخورند ) مگر بر آن ساعتی که در دنیا بر آنان گذشت و به یاد خدا نبودند. حضرت محمد (ص)

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هروقت مادرشوهرم زنگ میزد میگفت حرف نمیزنه، یارفته بودیم خونشون تامن بلند شدم به شوهرم گفته بود به بچه تخم کفتر بده، شوهرمم بلند بلند گفت بیا سارا که مامان میگه بدون اینکه خانمت بفهمه به بچه تخم کفتر بده بعدم خودش کلی مامانش رو دست انداخت، من فقط جو رو عوض کردم
نگران نباش عزیزم پسر منم اینطور بود حتی گفتار درمان میخاستم ببرمش ک همسرم اصلاااا راصی نبود تو 3 و نیم سالگی شروع کرده خدا رو شکر
قرصهایی که حال آدم را خوب میکنند، هیچگاه جای خوبهایی که دل آدم را قرص میکنند را نمیگیرند
الان مامان بابا شبا(شلوار) بیس(بده) سبا(سوار) نه پاشو بی(بگیر) و چند تا چیز دیگه میگه گاهی هم مسلسل وار یه چیزهایی میگه که اصلا مفهوم نیست
در تاریخ 28 مهر یه معجزه اتفاق اقتاد و من به آرزوی مامان شدن رسیدم... الهی شکرت...شکر بخاطر هدیه الهی....قربون بزرگی، قدرت و رحمتت.
مامان ابتین عادیه همه بچه ها که مثه هم نیستن من اینو از خواهرزاذه خودم و هواهرزاده شوهرم که همسنن فهمیدم خواهرزاده من تو همه موارد جلوتر از خواهرزاده شوهرمه اما اصن ربطی به هوش و یا مشکل دیگه ای نداره چون هردوشون باهوشن بنظرم به میزان کلمانی که میشنوه و نوع سرگرمیش ربط داشته باشه اخه خواهرم واس بچش قصه زیاد میخونه، حرف زیاد میزنه باش، و خیلی براش توضیح میده، اما خواهر شوهرم بچشو خول مرده انقد عصبیه البته سوتفاهم نشه منظورم اینکه بچه ها باهم فرق دارن و گل پسرت مشکلی نداره
🙃
پسر منم خیلی دیر حرف زد یک سال و ده ماهگی ام گفتار درمانی بردم و گذاشتم مهد بعد دوسه ماه دکتر گفت تاخییر محیطی بوده چون ساکت بوده اطرافش گفتار درمانی و کنسل کرد و الان فقط مهد میره از دوسال و نیم به بعد خیلی پیشرفت کرد گفتارش
تا دو ماه پیش هیچی نمیگفت چون دوتامون تنها بودیم و همسرم پیش ما نبود از وقتی باباش پیشتون هست یعنی ما رفتیم پیش همسرم بهتر شده خیلی از همسرم تاثیر میگیره. مهد هم ثبت نامش کردم. کم کم باید ببرمش که عادت کنه.
در تاریخ 28 مهر یه معجزه اتفاق اقتاد و من به آرزوی مامان شدن رسیدم... الهی شکرت...شکر بخاطر هدیه الهی....قربون بزرگی، قدرت و رحمتت.
عزیزم با صدای بلند و واضح و شمرده باهاشزحرف بزن البته نه خیلی بلند ها منظورم کامل و واضحه.. پسر من 18 ماهشه تقریبا هر چی میگم بگو تکرار میکنه شما ام از این روش استفاده کن مطمعن باش نتیجه میده
من و خداوند هر روز صبح فراموش می کنیم.. "او" خطاهای من را و"من"لطف او را!!
بعدشم کنارشزباش وقتی بازی میکنه .. مثلا ماشین میاره بگو این ماشینه بیا راهش ببریم بعد راهش ببر بعد وایسونش بگو ماشین وایساد حالا درشو باز کنیم .. درشو ببندیم دوباره راه بره کلا تو بازیاش مرحله به مرحله همه چیز رو توضیح بده واضح و شمرده بهت قول میدم دو ماهه راه میوفته.. پسر اولیمم با این روش زود حرف افتاد دو سالگی کامل جملات رو میگفت
من و خداوند هر روز صبح فراموش می کنیم.. "او" خطاهای من را و"من"لطف او را!!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز