دارم دیونه میشم از دس بی ملاحضگیهای این قوم شوهر بیچاره شوهرم مریضه وخیلی حالش بده اون وقت مادر پدرش کلی عذابش میدن از دیشب تا حالا بدون در نظرگرفتن بیماریش کلی باهاش دعواسر هیچی وکلی هم خورده فرمایش حتا بفکر حالشم نیستن منم که اگه حرفی بزنم میزنن تو دهنم وای خدایا میخوام داد بزنم برادرشوهر پروو تن لشمم انگار نه انگار فقط دستور وفرمایش که صادر میکنن