به خدا هیچ حریمی نداره مادرشوهرم..صب با محبت پاشدم با صدای بلند سلام دادم صببخیر گفتم مثل گوسفند نگام میکنه جواب سلاممو نمیده.سره سفره شوهرم برا همه تعارف میکنه به من که میرسه لبو لوچشو آویزون میکنه.بعد صبحانه داشتم گلدونو میشستم یه لبشو با گوشه شالم پاک کردم شوهرم مثل چی عربده میکشه که کثیفش میکنی شالت کثیفه.بعد اومد گلدونو از دستم کشید برد بالا تا بکوبه تو سرم