خدا صبرش زیاده
پدر و مادرم زیاد دعوا میکردن
همش به هم میگفتن اگه مریم نبود باهات زندگی نمیکردم
منم هی از خدا میخواستم یکیمون کم کنه تا از دست هم راحت بشیم
خلاصه خدا نکرد و نکرد
تا وقتی که پدر و مادرم پیر شدن
و قدر همو فهمیدن و تازه باهم عالی شده بودن که پدرم رفت
خیلی اذیت شدیم بعدش