2777
2789

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

پسر منم خیلی بهم.وابسته بود منم تصمیم گرفتم امسال رو بفرستمش مهد .خداروشکر این وابستگی کم شد خودمم باورم نمیشه که چطور تنها با سرویس میره مهد و میاددر صورتیکه قبلنا بدون من قدم برنمیداشت.
از خداوند برایت چیزی میخواهم که جز خدا در باور هیچکس نمیگنجد...ارامشی که الان دارم ,مدیون انتظاریست که دیگر از کسی ندارم.......!!!
مامانی جون نه من خانه دارم.ولی گفتم برا سال دیگه که میخواد بره پیش دبستانی اماده بشه.راستشو بخوای اوایل میخواستم یکی,و دوماه بیشتر نفرستمش ولی به خاطر علاقه خودش تا الان طول کشید
از خداوند برایت چیزی میخواهم که جز خدا در باور هیچکس نمیگنجد...ارامشی که الان دارم ,مدیون انتظاریست که دیگر از کسی ندارم.......!!!
من شاغل نیستم ولی از سه سالگی فرستادمش مهد. واسه اجتماعی شدنش و اینکه آموزش ببینه. پسرم متولد خرداده. الان روابط اجتماعیش خیلی خوبه . خودشم دستشویی میره. غذاشم میذارم جولوش خودش میخوره. وابستگیشم نرماله زیاد نیست
برای حل شدن دو مشکلم صلوات میفرستی 🙏
اهان پس میتونی سال اینده بفرستیش مهد خیلی خپب میشه.اتفاقا پسر منم وابسته منه تا باباش.اصلا با اون کاری نداره
از خداوند برایت چیزی میخواهم که جز خدا در باور هیچکس نمیگنجد...ارامشی که الان دارم ,مدیون انتظاریست که دیگر از کسی ندارم.......!!!
به نظرم بفرست مهد هم خودت یه نفسی میکشی هم اون بچه با هم سناش بازی میکنه بیشتر بهش خوش میگذره و هم وابستگیش کمتر میشه. تو مهد آموزش میبینه. تو مهد پسرم باهاشون زبان و ریاضی کار میکنن خیلی چیزا یاد گرفته. من یه پسر 8ماهه و نیمه هم دارم
برای حل شدن دو مشکلم صلوات میفرستی 🙏
خوب همه بچه ها همینطورن. باید صبور باشی.جدایی براشون سخته. روز اول که بردیش همونجا بمون. بهش بگو من پشت در اتاق میمونم تا بیای. روز دوم برو تو دفتر مهد بشین که بدونه تو اونجایی. روز سوم چن ساعت بمون بعد برو . باید کم کم به محیط جدید و دوستای جدید عادت کنه. من همینکارو کردم. یه چند هفته طول کشید. صبحها بزور میفرستادمش. بعد دوماه میگفت چرا جمعه ها تعطیله من میخوام برم مهد
برای حل شدن دو مشکلم صلوات میفرستی 🙏
برا منم خیلی سخت بود طوری رفتار کنم که بچه دوم که آوردم حسودی نکنه. همسرم کمک میکرد دومی رو نگه میداشت من با پسر اولیم میرفتیم پارک که فکر نکنه دیگه بهش توجه نداریم. باباش میبردش استخر. پارک. اصلا بچه دومو قبول نمیکرد. تازه از دو ماه پیش که پسر دومم سینه خیز میره یکم باهاش بازی میکنه
برای حل شدن دو مشکلم صلوات میفرستی 🙏
اره پسر منم اگه به بچه دیگه توجه کنیم ناراحت میشه . یکی اینکه به نم شدید وابستس میگه مامان هر جا بری منو با خودت میبری . و اگه هر سه جایی بریم فقط باید دست منو بگیره اطلا با باباش کاری نداره
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

حذف کاربری

godispurple | 27 ثانیه پیش

بیایدددددد

zzz18t1 | 33 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز