الهی همدردتم خواهر، مادرا حق مریض شدن ندارن انگار
گاهی که واقعا ناراحت میشم بهش میگم والا اگه میخواستم فقط بشورمو و بسابم خونه بابام نشسته بودم یه لباس واسه بابام اتو میکردم هزار بار تشکر میکرد، حالا صبح تا شب در کنار همه کارای دیگه بچه داریو و خانه داری روش آخرشم میگه خوش به حالت هر وقت بخوای پامیشی از خواب
حالا خودش پرخواب لامذهب هر وقت بخوای میخوابی
من از صبح ساعت نه صبح تا دو شب بیدارم تا به کارام برسم ده دقیقه برم اتاق دراز بکشم کوچولو اونقدر میره میاد پشیمون میشم
البته بگم خانه داریو هم دوست دارم ولی نمیخوام صرفا بشینم خونه یا صرفا خانم بیرون باشم ولی چه کنم که توان ندارم کمکککک میخوام از اونام که همیشه شبیه کوکب خانوم از هر انگشتم یه هنر میباره ولی الان احساس پنچری دارم