ارزوی چه چیزی رو از بچگی داشتید بهش رسیدید یا نه؟

 کلا از بچگی تا الان به هر چی که خواستم نرسیدم

اینکه تو شهر بازی برم توی استخرتوپ. ولی فکرمیکردم بزرگ شدم زشته. ارزوش به دلم موند. الان بچه هامو که میبرم دلم میخواد خودمم بپرم تواستخر توپ😐

من عاشق دوچرخه سواری بوددددم انقد بوسش میکردم 🥺🥺

آخخخخخ،داغ دلمو تازه کرده،منم تنها آرزوم همینه،ولی میدونم برا من محاله 😔

برای خواسته هات پا فشاری کن

البته منصف باش و  به خانوادت فشار نیار

اما اشتباه منو نکن

هرچی گفتن منم گفتم چشم

اما الان داداشام اینطور نیستن

بابت هرچیزی که بخوان به خانوادم فشار میارن و خانواده هم با کمال میل براشون میخرن و همیشه با ذوق میگن اینا از تو زرنگ ترن هرچی بخوان به زور و اصرار میگیرن الان خیلی زورم میاد 

چیزایی که همیشه برای من قفل بود الان امکانات معمول داداشام هست

منم از بچگی رویای اسب داشتم که بهش نرسیدم، دوست داشتم تو یه مزرعه خیلیییی بزرگ با اسبی که فقط برای منه سوارکاری کنم اینقدر بهش فکر میکردم که اکثر شبا خواب سوارکاری رو میدیم و خوابام واقعا زنده بودن جوری که الان بهشون فکر میکنم میبینم خوابام با واقعیت تفاوتی نداشتن! انگار تو گذشته اسب خودم داشتم که هرروز تو یه مزرعه بزرگ سوارکاری میکردم.

رویای دومم شنا کردن تو قسمتی امن اما عمیق از دریا همراه با یه دلفین بود که اونم بهش نرسیدم البته شنا تو استخر زیاد رفتم ولی این با رویام خیلییی فاصله داره.

چرا برای به دست اوردن خواسته خودتون تلاش نمیکنید 

اسی ببین چیکار کردی باهام اول صبح😢

انقد چیزا هست ک‌ آرزوشو داشتم 

ی بار بچگی برام تولد بگیرن 

دوست داشتم بابام برام دوچرخه بخره و خودش بهم یاد بده ولی از اون محالا بود هنوزم بلد نیستم 

اسکیت دخترخاله داشت انقد دوست داشتم منم داشته باشم 

خیلی چیزای دیگه هم هست...

واقعا اگه ما نسل سوخته نیستیم پس چییم؟؟

یه با برو یه استخر توپی که هیچوقت نمیرید و ازتون دور و وقتی بچه هات پریدن تو استخر به بهانه گرفتن دستشون و کمک بهشون برای بیرون اومدن خودت بنداز تو توپ ها و بعد بیا بیرون، بخدا هیچچچ اتفاقی نمی‌افته و کسی قرار نیست بهت خورده بگیره ولی این آرزوت برآورده میشه! و از اونجایی که رفتی یه جایی که از خونتون دور و قرار نیست دیگه برید بعدها هم خجالت نمیکشی.  حتما این کار رو انجام بده و نذار رو دلت بمونه

ولی برای خواهرای کوچکتر از خودم خیلی خرج کردن کافی بود لب تر کنن

آرزو داشتم واسم مثه بقیه یه تولد بزرگ بگیرن 

آرزو داشتم برم به یه کشور دیگه 

دوچرخه و اسکیت بخرم 

ازون لباس مجلسی خوشگلا بپوشم 

اسب بخرم و سوار کاری بلد باشم 

مثلا من ۲۱ ساله الان تلاش کنم عروسک بخرم؟؟؟

میتونما اما دیگه اون لذت رو نداره

کفش قرمز بخرم؟؟؟

دیگه برام جذاااب نیست

و خیلی چیزهای دیگه که فاصله خواستن تا داشتنش برام یک ساعت هم نمیشه

اما دیگه برام اون لذت رو نداره

اینا رو باید تو بچگی میگرفتم....خانوادمم وضع مالیشون خوب بود...مشکل مالی نداشتن اما تفکراتشون پوسیده بود

خیلی چیزهای دیگه هم هست که الان دارم براشون تلاش میکنم و کسی رو در قبالش  مسوول نمیدونم

اما خواسته های بچگی ما مسوولشون پدر مادرامون هستن