بونت برم عزیزم لطف داری ❤️
خیلی خوشحالم برات دوست عزیز
یادت وقتی تازه اومده بودی تاپیک وقتی من از همسرداری پست میذاشتم واسه بچه ها برگشتی گفتی بنده یه عدد عروس مغرور هستم 😁
و نمیتونم این جملات رو به زبون بیارم
دیدی گفتم یه مدت بگی زبونت عادت میکنه 😀
من خودم هنگام مکالمه پنج دقیقه ای با همسرم کم کم اش سی بار میگم عزیزم ،،،قربونت برم ،،،جونمی ،،عمرمی
پس من نگم ،،تو نگی ،،اونا نگن ،،پس این حرفها و کلمه های خوب خوب برای کی ؟؟؟؟🤔
عصری همسرم گفت معصومه امروز شام مهمون من
از اونجایی که تازه رفته بودیم انتظار نداشتم که بگه میبرمتون شام چون هنوز یه هفته نشده بود 😉
ولی اصلا مخالفت نکردم برعکس خیلی خوشحال شدم
گفتم هوررررررا بچه ها بیاین باباتون میخواد مهمونمون کنه
مرسی عشقم 😍😍😍
،،،به به آقامون میخواد همسر و بچه هاشو ببره بیرون ❤️
انگار من بچه ی دو ساله ام که پدر مادرش براش آبنبات چوبی گرفته باشن 😁
تموم نشد ها تشکر کردن هی ادامه داشت ،،من یه استعداد خدا دادی دارم که فقط دوست دارم از طرف مقابلم به هر بهونه ای تشکر کنم
هی تشکر کردم ازش 😉
بعد دستامو بلند کردم گفتم خدایا به خاطر تموم محبت هایی که در حقم میکنی بی نهایت شکر 🤲
همسرم که اینقدر آقاست ،،با لیاقت ،،،دلش مثل دریا بزرگ ،،،بهش عزت بیشتری بده
همینقدر که هوای منو بچه هاشو داره ،،صد برابر اون هواشو داشته باش ،🤲🤲
دست به خاک بزن طلا براش باشه 🤲
همسرم هم چه کیفی میکنه وقتی دعاهامو میشنوه میگه خانمم مرسی از دعای خوبت
لیاقت تو بیشتر از این حرفها ست
گفتم خواهش میکنم
برگشت گفت معصومه من در مقابل تواضع و مهربانی تو همیشه تسلیم هستم ❤️
،،در مقابل خوبیات کم میارم ،،بیشتر ازاین خجالتم نده
من هر چه دارم و از خانمی تو دارم ❤️
زود براش چای ریختم توش قشنگ گل محمدی ریختم میدونم که خیلی دوست داره
گفتم بیا عزیزم باعشق برات دم کردم ❤️
خلاصه که رفت باشگاه دخترا منم تا اون وقت شب به کارهای خونه رسیدم و بعد مفصل به خودم رسیدم که شب رو من در خدمتش باشم برای جبران محبت هاش 🤦😁
اومد گفت خانمم آماده ای گفتم البته که آماده هستم عزیزم
وقتی رفتیم هر چی سفارش داده بود با جون و دل تعریف کردم
همیشه همین طوری تعریف و تمجید میکنم 😉
اونم یه سیاست که این کارا و پیشنهادات ادامه دار باشه 😉
گفتم به به واقعا حرف نداره غذاهاشون
به به چه خوشمزه است ماست هاشون
به به عزیزم واقعا دستت درد نکنه به من خیلی چسبید
اونقدر میگم اون بیچاره هم هر سری میگه نوش جونتون 😁
تو حین غذا خوردن هم براش لقمه میگیرم اینطوری که مثلا لقمه رو گرفتم میخوام بذارم دهن خودم بعد میگم بیا عزیزم این لقمه رو باعشق برای تو میدم ❤️
متقابلاً اونم همین کارو میکنه
بعد اصلا به حساب کتاب اش کاری ندارم که چند شد
کارت شام و تفریح هم پیشم بود ولی چون گفته بود مهمون من هستین فهمیدم که پول داره که مهمونمون میکنه 😉
گفتم عزیزم تو برو حساب کن ما هم بیایم اصلا خودمو قاطی حساب کتاب شام و تفریح نمیکنم
میگم بذار حس مردونگیش حفظ بشه😉
حتی اگه از کارت تفریح و رستوران میدادیم بازم من نمی رفتم واسه حق و حساب کارت رو میدادم بهش میگفتم بیا عزیزم
حس اون تامین باید ارضا میشد
اکه دوستان اول مکالمه که اومد گفت شام مهمون من هستین من میگفتم نه بیخیال تازه اومدیم پول اون شام رو بده من به خودم فلان چیز بگیرم 😁
مثل جاری خودم
یا میگفتم پول رو بده من بدم به قرض هام 😁
فکر میکردین این حس و حال ناب رو من و همسرم و بچه هام تجربه میکردیم ؟؟
صدر صد که نه چون مردا دوست دارن زنشون و بچه هاشون و تامین کنن تا اون حس ارضا بشه ،،یعنی احساس غرور و افتخار میکنن
پس بیا و با سیاست رفتار کن تعریف و تمجید کن ازش قدر دان محبت هاش باش حتی ،،حتی کوچیک ترین کاراش 😉
اگه تو نتونی این حسش رو لمس کنی تحسینش کنی بطب میره برای خانواده خودش خرج میکنه و یا کسی که تعریف و تمجید اش میکنه میره برای اون خرج میکنه .....
برگشتنی که سوار ماشین شدم قبل همسرم به دخترا سپردم باباتون اومد قشنگ ازش تشکر و قدردانی دانی بکنید
بگید که خیلی خوشمزه بود
بگید که تو بهترین بابای دنیا هستی ❤️
ما ممنونت هستیم بعد ببوسینش 😘
همسرم اومد بچه ها زود حرفهایی رو که سپرده بودم کفتن و باباشون رو بوسیدن
بعد خودم گفتم آره عشقم دستت درد نکنه خدا اندازه لیاقتت بهت بده ،،برای ما که خیلی خوش گذشت ،،خدا میلیارد اشو بهت بده
بعد دستاشو تو دستم گرفتم با عشق فشاررر دادم
و بعد بوسه بر دستان زحمتکشش زدم ❤️