ازنظرمن سناتون کمه واس همون یکم بزرگترشه خجالت میکشه بهت این حرفاروبزنه ازیه طرفی هم مثلاتوروخواهرخودش میدونه که روت غیرتییه
منوپسرعموم یه سال فاصله ی سنی دارم وقتی کوحیک تربودیم مثل شماهی بهم تیکه میپروندیم یه کم یه بزرگترشدیم من دوست پسرپیداکردم اون پایه ی همه ی کارام بادوست پسرم بودچون میدونست واقعاعاشقم ولی بهم همیشه میگفت نزارازت سو استفلده کنه یه بارکه ازش گوشیشوخواستم تابادوست پسرم حرف بزنم دیدم که قلبش دردگرفت دستشوگذاشت روقلبش ولی طوریکه من نبینم
بعدکه من عقدکردم کلارفتارش باهام عوض شد
فک میکنم ازاون موقعه هابهم علاقه داشته
کلاباهام قطع رابطه کردنگودوستم داشته وهیچوقت بهم نگفته🥲