2777
2789
عنوان

بیاین نظرتونو راجب سکوتم بعد متوجه شدن خیانت شوهرم بگین

| مشاهده متن کامل بحث + 533 بازدید | 29 پست

خب خونه نداشت ماشینشم همش قسط بود خونه رو به اصرار شدید خانواده خاله هام و مادرم گرفتیم می گفت نمی تونم قسط بدم آقا همش بهترین لباس تنش بود بهترین میخورد به من‌می رسیدمی گفت که ندارم منم اون موقع بچه بودم نمی فهمیدم این داره به من نمیده .

خلاصه بعد چهارسال عروسی کردیم اینم بگم پدرشوهرمم کرو لاله .

خودمم برادر کوچیک دارم الان ۱۳ سالشه هیچ کس درواقع ندارم برادرشوهرامم از شوهرمم حرف شنویی دارن 

عروسی که کردیم ایراد گرفتن های این شروع شد تو چرا پهلو داری تو چرا وزن اضافه کردی حالا چند کیلو بودم ۶۸ قدم ۱۶۰ چرا شکم داری در صورتی که شکمم اندازه نرمال بود.بعد عروسیم درجا دوهفته نشد مغازه بست و گفت میرم ماشین میخرم میرم اسنپم و گچ کاری اینا ،اینم بگم ماشینش برا خونه فروختیم ارزون تر خریدم باز اون ارزونم فروختیم کولر خریدیم با بقیه اش ۵ تومن ایناکمک خرج عروسی شد اون موقع ماشین ارزون بود .گفتم نه اینا یه هفته مقاومت کردم فایده نداشت جمع کرد .

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

شماره ۲ :از اونجا گفتم بریم مسافرت می گفت ندارم قسط خونه تفریح می گفت ندارم بیرون می گفت من از اینجوری بیرون خوشم نمیاد مسافرت چند روزه خوبه فقط منو می برد محل خونه مادرامون می آورد.منم چون پشت نداشتم اعتراض که فایده نداشت انقدر دعوا و حرص می خوردم خونه هم خرید نمی کرد مریض شدم اول گفتن میگرنه بعد گفتن کلی دکتر رفتن ۱۴۰۱ تشخیص دادن آدنوم هیپوفیز یا همون تومور هیپوفیزی چیز خطرناکی نیست ولی دارو میخورم تیروئید و مشکل معده انقدر که روم فشار بود.تو زمانی که هیچ جا نمیذاشت برم بزور رفتم دانشگاه حالا چی حقوق دانشگاه پیام نور گفتم یه چی بخونم بدرد بخوره کافی نت آنلاین زدم نصف خرج دانشگاه خودم میدادم انقدر منت می کرد تا می داد اخلاق بد میگم خوبشم بگم محبت می کرد در واقع خر می کرد الان که بهم خیانت کرده اخلاقای خوبش یادم نمیاد حقیقتا یکم مریضی بهتر شدم تصمیم گرفتم بیخیال این بشم برای خودم زندگی کنم.کرونا که رفت باشگاه رفتم پیش دوستام می رفتم آرایشگاه می نشستم دور میزدم پیاده رویی می رفتم حقیقتا دیگه حوصله سرو کله زدن نداشتم 

بعد برنج کاشت با پولش گفت نیسان بخرم هرچی گفتم بده من درس بخونم یا طلا بخرم قبول نکرد آخه حتی کتابم نداشتم دانشگاه می رفتم حساب کنین من بدون کتاب کل دانشگاه خوندم با کتاب قرضی اینو و اون یا کتاب مجازی حالا اینو میگن فک نکنین مثلا لباس ندارم اینا تمام لباسم مادرم قسطی میخره یه روزی شوهرم داد خرجش کم شه حالا خرجم میده بمونم سرجام مثلا.آخرش بزور اینو خانواده که آره این میتونه طلام دادم ۵ ماه دوام نیاورد خرید نتونیت کار کنه یعنی به وضعی افتادیم نان شب نداشتیم دیگه اینم فروخت این دفعه گفت باز پراید بخرم پول ۳۵ تورو بدم طلاتو بخر الکی می گفت می خواست قانع کنه بزارم بفروشه گفتم نفروش گرون‌میشه 

شماره ۴:بعضی یادم رفت شماره بزنم ببخشید.به اصرار من تیبا خرید گفتم پول طلامو بده گفت ندارم ۲۰ تومن می خوای بدم برو بگیر تازه اونم ماشین هنو خرج داره اله بله از این حرفا گفت ۱۰ تومن میمونه در واقع ۳۵ تومن طلا همش خودم خریده بودم از پول شاباش عیدی ها اینا عروسی برام طلا خرید شوهرم انقدر نازک بود نمیشد گردن گذاشت ۱۰ تومن مادرشوهرم نداشت هیچی بخره ،من گفتم باشه پس ۱۰ تومن بگیر عکس عروسی بگیر هنو پولش داده نیست بعد دادن پول عکس متوجه شدم ۲۰ میلیون تو حسابشه بله ۴۰ تومن پول مونده بود نمی خواست به من بده تازه اونجا دوزاری کجم افتاد که تمام ندارم ندارماش فیلمه این فقط نمی خواد من بالا بیام .

هرچی بحث دعوا فایده نداشت پول خورد یه آبم روش طلامم رفت اونجا پیگیر تر شدم پیگیر کاراش دروغاش فهمیدم پول جا میده یا کار میکنه پول نیست تا اینکه اصل ماجرا ی خیانت از اینجا شروع میشه 

شماره ۶:عذر می خوام راحت میگم پریود بودم رفتم محل همش سطل خالی می کنم یا تعداد خیلی کم‌ باشه میزارم کلا وسواس داشتم اون روز یادم رفت نوار ها موند فقط ۴ تا نوار بود دقیق یادمه روی نوار هاتو سطل  یه گپه دستمال کاغذی بود .من دفعه های قبل گوشیم گذاشتم خونه ضبط کنم هیچی دستگیرم نشد یک ماه بعد اینو دیدم همون شب بهش گفتم یه چیز میگم راستشو بگو تو به کسی کلید دادی گفت نه گفتم قسم بخور قسم خورد نه گفتم پس گسی میاد تو خونه ما یعنی گفت چی شد گفتم‌تو دستشویی دستمال کاغذی گوله کرده افتاده زرد کرد یعنی گفت حتما من صبح شکمم درد می کرد دستشویی رفتم انداختم من زیاد بر می دارم اینا خیلی اصرار که اینه حتما یه چیز یادش رفته بود اینکه اون دستمالی که تو سطل بود دستمال دستشویی نبود دستمال کاغذی بود من دیگه به روش نیاوردم 

شماره ۷ :تو گوشیش پاک پاک بود رفتارش بدتر شد دیگه رابطه جنسی کم شد منم کامل شک کردم تو خونم یه چیز سیاه می دیدم داشتم دیوانه می شدم قرص میخوردم فکر می کردم توهمه تا اینکه اینم دید دوستش آورد مرد بود جوون گفت همزاد داری اینا خیلیم شکاکی من باور نکردم نداشتم ولی وقتی خوب شدم باور کردم نگو اینجا شوهرم دعای محبت برام میگیره دهن من همیشه بسته باشه اینجا بعد۶ ۷ سال عقد و عروسی من و این تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم که این می خواست منو حفظو و سرم گرم کنه که اصلا فکر آزمون وکالت اینا نیوفتم لعنتی میگم اشکم میریزه، هرچی زار زدم می گفت ندارم گواهی نامه بگیری. من یه سری دارو مصرف کردم با اینکه خطرناک بود برام باردار شدم چون اینجافکر می کردم یا توهمه یا اینکه حتما هرچی بوده تمومه این خودش جمع کرده اینا دعا کرده هم بودم نمی دونستم واقعا اینا خطرناکه .


شماره ۸:اوایل بارداری مریض یودم ولی حواسم بود حتی برا خریدم میره گوشیش میبره تو بارداری هم برا زن باردار می خواست خرید کنه زورش می امد از خونه مادرش یا مادرم می آورد ۵ ماه حامله بودم پنج شنبه رفتم محل شب امدم صبح خواستم موهام سشوار کنم دیدم کشو لوازم آرایش چسبیده به تخت باز نمیشه تخت امده پایین .

نکته اینکه ما رو تخت نمی خوابیم چون باردار بودم این که اصلا علاقه به تخت نداره بعد عصر گفت من بابلم آیا تخت خودکار حرکت کرد ؟ اینجا گوشم تیز شد پیگیر دوستاش شدم همونایی که همه اش مادرشوهرم تعرفشون میکرد گندشون در امد همشون یا زن بارن یا صیغه دارن یا مکان میبرن چندتام مچشون زناشون گرفتن یکی که با ۳ تا دختر زن صیغه کرده دوباره اونم صیغه ۹۹ ساله.

گوشیش چک می کردم حساباش رفت و امدش هیچی در نمی امد جز جابه جایی وسایل وقتی خونه نبودم .حتی لباس درستم نمیپوشید آدم بگه به خودش میرسه بخدا من صد پله بالاترم .آخرای بارداری بخاطر بیماریم اینا گرفتار شدم زود زایمان کردم نارس بودخلاصه یک ماهی درگیر بیمارستان بودم .مادرمم منو بعد زایمان یه دو روزم نگه نداشت چون بیمارستان بودم از بیمارستانم با بچه بعد یک ماه امدم رفت سرکار من دو روز بعد امدم خونه خودم برا حفظ ظاهر جلو مردم دو روز موندم .خونه امدم داستان شروع شد رفتارش عوض شده بود اصلا خرج نمی کرد همش دعوا داشت همسایمون هم برگشت گفت بمون خونه بهتره خیلی .یکی دیگم اون دفعه می گفت بچسب به پسرت من برا زایمان وام گرفته بودم خرج بیمارستان اینا دولتی رفتم نارس بود ۵۰ تومن ۶ تومن بیشتر خرج نشد بقیه شوهرم گفت ندارم پیش توام واقعا هم کار نمی کرد اصلا تو خرج بیمارستان بچه بستری بده همین رفت امد مای بیبی دولتی بود .این دیگه ۱۰ شب دو سه هفته پیش می امد خونه تو ماشینش عطر پیدا کردم جلو خودش گفت دوستم منو دید بهم داده پاپیون قرمز داره تن جعبش خرم من انگار.

همش می گفت ماشینم خرابه نمی دونم بدهکارم قسط عقب افتاد انقدر بیمارستان میام جوری که ۴ تا قسط من دادم .مادرشوهرم امد خونمون پیش بچه گفتم بهش شک دارم خرجی نمیده یخچال باز کردم گفتم ببین ۴ روزه هیچی نیست دو روزش ناهار امد اونجا من تخم مرغ میخورم اینا اینم برگشت یهو گفت دیدم توپشت حیاط با یکی صحبت می کرد جان جان می کرد منو میگی خشک شدم اینم از دهنش در رفت.


شماره ۹:بعد گفت من پیروز ۷۰۰ تومن دادم این گفت ۳ تا قسط خونه عقب افتاده اخطار امد اینا گفتم چی من اون روز گفتم خرید کن گفت من قسط دادم همه پولو ندارم . بعد این گفت فلان جا ۵ تومن دادم فلان جا ۳ تومن قبل زایمان تو ۴ تومن دادم گفتم این دسته گل بیمارستان با پول کارت من خرید این گفت من ۶۰ میلیون به این دادم این از وقتی امسال حقوق بگیر شدم همش پاپیچ من شد وام بگیر برام ۳۰ تومن وام گرفت ۱۲۰۰ انداخت گردنم گفت می خوام ماشین درست کنم از منم به بهونه ماشین ۲ تومن گرفت البته ۱۰ بار گفت یه دوتومن دادم بعد معلوم شد کل قسط هارو از شهریور تا الان آذرمنو و این دادیم کار هم میکنه ازآبان تا حالا دوستم گفتم گفت طاهره این عمرا لو بره داره خیانت میکنه گوشی مخفی و کارت مخفی داره شما متوجه نمیشین گفتم راست میگی گفت شوهر منم همین بود تو گوشیش مای ایرانسل بگرد این حتما یه خط دیگه داره اگه به حرف من نرسیدی من اینجا هنوز شک داشتم گفتم چیزی ندیدم که 

گوشیش گشتم یه خط دیگه داره که هیچ کس نداره خط خاموشه سوال کردم چندین ماه خاموش باشه میسوزه از خط استفاده میکنه آقا ،

هیچی من دیدم نمیشه گفتم بپا بذارم کسی رو ندارم مثلا هم لو بره کجا برم ؟ خانواده ای که منو مبخواستن ۱۷ سالگی انقدر خواستگار ردیف نمی کردن یه من مجبور شم با این ازدواج کنم یعنی یکیشون درست نبود فقط می گفتن ازدواج کن .درس و کار خوبه به شرطی که بزاره به شرطی که بتونم کتاب بخرم آزمون وکالت بدم هزینه هر امتحان الان شده ۶۰۰ این اصلا نمی خواد من قبول شم میخواد وابسته بمونم.دوستم گفت استخاره قرآنی بگیر همون کار می کنیم.

 منم که چاره نداشتم گفتم باشه

 گفت من پیش این گرفتم سیده هرچی گفت من بعدا فهمیدم همش راسته همه چی بهت میگه راهنمایی هم میکنه

 گفت هیچی هم نمیگیره چون جد در جد سیدن کارشون اینه گفتم این همه رفتیم اینم روش ایشون گفتن نیت کن سوره نور امد گفت انجام بده خیلی خوبه من نیت خیانت شوهرم کردم اینا گفت قضیه چیه گفتم اینجوریه گفت شوهرت داره بهت خیانت میکنه دخترم اصلا غصه نخور این خودش رسوا میشه تو اصلا پیگیر نشو گفت چنان مریضی میگیره به دست و پات‌می افته تو اینو ببخشی سفت سر جات بشین تکون نخور به روی خودتم نیار همه الان یکی مثه این دارن گفتم دخترم تو با بچه کوچیک کجا میخوای بری به روشم بیاری بدتر انکار میکنه پرو میشه حرف تورو هیچ کس باور نمیکنه تو فقط سرکه و آب بزار تو خونه بعد اصلا به رو خودت نیار این رسواییی انقدر بزرگه همه می فهمن جلوشم نمیتونی بگیری این روزی که به پای تو می افته  دلت قشنگ خنک میشه نمی دونم اینم اینو گفت یه چندتا چیز جدیدم تو گوشیش دیدم ولی خب دیگه نمی خوام پیگیر شم دارم نابود میشم انقدر درد دارم نمی دونم چیکار کنم کاش جایی میشد ثبت نام کرد کسی بود فقط بزرگتری برای یتیم ها رو گردن می گرفت هیچ کار نکنه ها پشت آدم باشه آدم خیالش راحته حتی اگه یه نفر داشته باشه ببخشید سرتون درد آوردم نظراتتون میخونم مرررسی 

با اون هوش فوق العادهازدواجت بزرگترین اشتباه بود

آدما تو شرایط سخت تصمیم سخت میگیرن در هرحال باید ازدواج میکردم از نظرخانواده مادری ما تو روستا بودیم اونجا تا ۲۰ شوهر می کردن 

خیلیا الان بخاطر مخالفت باهام ریپ میزنن ولی این نظر منهتو وقتی ازدواج میکنی ادم بالغی هستی وقتی هم ا ...

کجا می موندم و کجا می رفتم سوال اینه کسی نمی پرسه که جایی داشته باشه 


عزیزم میتونم بهت درخواست دوستی بدم؟ برا کاهش وزن میخوام ازت کمک بگیرم

اره عزیزم حتما

وزن اولیه ۱۱۱.۶۰۰  🤕😮‍💨😬  وزن هدف ۶۰ کیلو😍🥰 😎😎من می تونم💪💪💪💪   فرودین ۱۴۰۳ ،،، ۹۸ کیلو    خرداد ۱۴۰۳،،، ۹۱ کیلو    ۱۵ تیر ۱۴۰۳ ،،،،، ۸۷ کیلو   اول آذر ۸۰     کاش این مردم می‌فهمیدند حالی که پریشان است آرامش میخواهد نه سرزنش😒😔 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم  نگران فردایت نباش _خدای دیروز و امروز ، خدای فردا هم هست._ما اولین بار است بندگی میکنیم ولی او بی زمانی است که خدایی میکند ! _ اعتماد کن به خدایی اش ...

بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792