2794

وسواس فکری

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 151 بازدید 1 تبادل تجربه

 سلام. من زنی ۲۷ ساله هستم و دختر ۱ سال و نیمه دارم بعد از زایمانم دچار وسواس فکری و افسردگی شدم که با مراجعه به روانپزشک و دارو درمانی خوب شدم، اما باز با یه تلنگر وسواسم برمیگرده، مثلا اگه یه اقوام یا در نزدیکانم کسی بیماری خصوصا لاعلاج بگیره میترسم و دنبال علائمش در خودم میگردم مخصوصا علائم بی اشتهایی و حالت تهوع، واقعا خسته شدم دیگه در جمع تا میخوام غذا بخورم همش از اینکه حالم بد بشه وحشت دارم و لرزش میگیرم دوست ندارم اینطوری باشم اما مثل خوره فکر به جونم افتاده،تو رو خدا کمکم کنید راهنماییم کنید با حرفاتون و اینم بگم که از لحاظ جسمی سالمم و این فکر و روحمه که داغونم کرده.

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۷ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام همانطور که خودت هم متوجه شدی این افکار منفی فقط در ذهن توست و وجود خارجی ندارند شما دچار خطای شناختی فیوژن یا آمیختگی فکر و عمل هستید و خیال می کنید چون این افکار منفی رو داشتید پس براتون اتفاق میافته در صورتیکه این فقط یک خطای شناختی است و فکر هیچ اثری ندارد مثلا بیایید همین الان ما با هم فکر کنیم که یک پیکان آبی با یک تویوتا بنفش جلوی درب منزل شما تصادف می کنند آیا اتفاق میافتد؟
بنابر این این افکار هیچ اثری ندارند. وقتی افکار متفی به سراغتان می آیند از تکنیک های حواسپرتی استفاده کنید بنظر میرسد نمی توان این افکار منفی را کنترل کرد و خود به خود وارد ذهن می شوند اما می توانید در ذهن خود رودخانه ای را تصور کنید که تعدادی برگ خشک شده درخت روی آب قرار دارند افکار منفی خود را روی این برگها بچینید تا از ذهن شما گذر کنند و بروند همچنین تلاش کنید در اعمال و افعال خود تمرکزتان را بالا ببرید وقتی در کارهایتان تمرکز بالاتری داشته باشید ذهن کمتر در گیر افکار منفی می شود مثل ورزش این تکنیک را توجه برگردانی نیز می گویند نماز هم نوعی توجه برگردانی است اگر کاملا ذهن به سمت خدا برگردد.

تجربه شما

login captcha

ممنونم، همین که بدونم این افکار روی جسمم و زندگیم اثر نمیذاره خیلی خوبه

خیلی سپاسگزارم