پدرم نسبت به دختر شم هیزع یعنی لباس تو خونه میزم اتاق عوض کنم اگه بفهم الکی به یه بهانه میاد منم خیلی سر این قضیه اعصابم خورد و افسردگی گرفتم نمیتونم به کسی بگم موقع غذا خوردن زل میزنه بهم یعنی از دماغ ام در میاد اگه به روشم بیارم انقدر بی حیات که حد نداره واسه همین خیلی عصبی شدم امید ندارم طرف تو جامعه امنیت نداره بعد من تو خونه ام امنیت ندارم.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید