سلام وقت بخیر
چهار تا دختر تو فامیل داریم
دو تاش جدا از ما زندگی میکنن
دو تاش طبقه بالای ما
اون دو تا جدا از ماهر دوهفته یبار میان
وقتی میان با بچه من که ۳سالشه شش سال و یکی دو سال از بچه من بزرگترن
هر بار میان خیلی اذیت میکنن اجازه نمیدن بچه من بیتشون ورود کنه داد میزنن سرش پرخاشگری میکنن
یبار غیر مستقیم با لبخند گفتم که چرا اذیت میکنید مادرشون بدش اومد و مودبانه دعوام کرد
فامیل نزدیک همسره نمیتونم چیزی بگم
گریم میگیره یه ساله میبینم میسوزم
بچه من پرخاشگری اونارو میبینه میترسه گریه میکنه شرارت اونا رو میبینه میترسم تو ذهنش بمونه مثل داد زدن گاز گرفتن از این حرفا
به پدر بچه گفتم گفت ولش کن بچه هست
اطرافیان رفتار اون دو بچه شرور رو دیدن گفتن بچه تو گریه میکنه زیاد
دیگه نمیتونم بگم گریش میندازن میترسه
بچه من اونا رو دوست داره منم دوست دارم با هم دوست باشن
راهنمایی ام بفرمایید این غم از دلم بره راهی پیدا بشه ممنونم
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید